• جدید
  • ناموجود
4 عدد تمبر پانصدمین سال کشف قاره آمریکا - کریستف کلمب - رومانی 1992
search
  • 4 عدد تمبر پانصدمین سال کشف قاره آمریکا - کریستف کلمب - رومانی 1992

4 عدد تمبر پانصدمین سال کشف قاره آمریکا - کریستف کلمب - رومانی 1992

‎ریال25,000
بدون مالیات

Romania 1992 - The 500th Anniversary of the Discovery of America

تعداد
ناموجود

توجه : درج کد پستی و شماره تلفن همراه و ثابت جهت ارسال مرسوله الزامیست .

توجه:حداقل ارزش بسته سفارش شده بدون هزینه پستی می بایست 100000 ریال باشد .

توجه : جهت برخورداری از مزایای در نظر گرفته شده برای مشتریان لطفا ثبت نام نمائید.

در صورت نیاز به راهنمائی لطفا با شماره 09381506644 تماس بگیرید.

با پیوستن به کانال تلگرام تمبرستان به نشانی http://www.telegram.me/tambrestan  در جریان جدیدترین کالاهای اضافه شده به سایت قرار بگیرید. برای سهولت و تسریع در اتصال با گوشی موبایل میتوانید در لیست تماسهای برنامه تلگرام خود عبارت  tambrestan@ را جستجو نمائید.

کریستف کلمب

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

کریستف کلمب
چهره کریستف کلمب اثر رافائل تخدو
زادروز مابین ۲۶ اوت تا ۳۱ اکتبر ۱۴۵۱
جنوا، جمهوری جنوا
درگذشت ۲۰ مه ۱۵۰۶ میلادی (۵۴ سال)
والادولید، کاستیل
اسپانیای کنونی
آرامگاه کلیسای جامع سبیا یا
کلیسای جامع سانتا دومینگو
ملیت جنوایی
پیشه سوداگر و دریانورد
مذهب کاتولیک رومی
همسر فیلیپا مونیتز (۸۵-۱۴۷۶)
شریک زندگی بئاتریس انریکه د آرنا ۱۵۰۶-۱۴۸۵)
فرزندان دیگو
فرناندو

امضا یک نسخه از امضا کلمب

کریستف کلمب (کریستوبال کُلُن) (به اسپانیایی: Cristóbal Colón) ۱۴۵۱ - ۲۰ مه ۱۵۰۶) سوداگر و دریانورد اهل جنُوا در ایتالیا بود که بر حسب اتفاق قاره آمریکا را کشف کرد. او که از طرف پادشاهی کاستیل (بخشی از اسپانیا) مأموریت داشت تا راهی از سمت غرب به سوی هندوستان بیابد، در سال ۱۴۹۲ میلادی با سه کشتی از عرض اقیانوس اطلس گذشت اما به جای آسیا به آمریکا رسید. کلمب هرگز ندانست که قاره‌ای ناشناخته را کشف کرده است.

کریستف کلمب از چهره‌های بحث‌برانگیز تاریخ است. برخی – از جمله اکثر سرخ‌پوستان آمریکا – او را مسئول مستقیم یا غیرمستقیم کشتار ده‌ها میلیون نفر از مردم بومی و عامل استثمار آمریکا از سوی اروپا می‌دانند؛ در حالیکه دیگران وی را به خاطر نقش مؤثری که در گسترش فرهنگ و تمدن غرب ایفا کرد می‌ستایند.

محتویات

  • ۱ سال‌های نخست
  • ۲ ملیت و مذهب کلمب
  • ۳ اهداف سفر
  • ۴ سفر نخست
  • ۵ سفر دوم
  • ۶ سفر سوم و بازداشت
  • ۷ سفر چهارم
  • ۸ رفتار کلمب در برابر بومیان آمریکا
  • ۹ پس از مرگ
  • ۱۰ پانویس
  • ۱۱ منابع

سال‌های نخست

در مورد زادگاه واقعی کلمب روایت‌های مختلفی مطرح شده و دربارهٔ سال‌های نخست زندگانی او اطلاعات اندکی موجود است. اکثر تاریخ نگاران وی را اهل جنوا در ایتالیا می‌دانند اما برخی نیز او را اسپانیایی دانسته‌اند.[۱] کریستف کلمب در روزی بین ۲۶ اوت تا ۳۱ اکتبر سال ۱۴۵۱ زاده شد. پدرش دومنیکو کلمبو تاجر پشم و مادرش سوزانا فونتاناروسا دختر یک بازرگان پشم بود. کلمب سه برادر کوچک‌تر به نام‌های بارتولومئو، جیووانی په لگرینو و جیاکامو و خواهری به نام بیانچینتا داشت. در ۱۴۷۰ م. خانواده‌اش برای کار به ساوانو کوچ کردند جایی که کریستف و برادرش بارتولومئو توانستند در کنار پیشه خانوادگی، نقشه‌نگاری نیز بیاموزند. کلمب تحصیلات رسمی نداشت و تا حدود بیست و چهار سالگی خواندن و نوشتن نمی‌دانست اما چون آرزو داشت که ناخدای کشتی شود در این دوره و بعد از آن کوشید تا با مطالعهٔ فراوان نزد خود این کمبود علمی را جبران کند.

در سال۱۴۷۴ میلادی کلمب در شمار کارکنان کشتی گروه «سرمایه‌داران اسپنولا» که از مشتریان جنوایی پدرش بودند درآمد. پس از آن یک سالی را روی یک کشتی در حوالی آب‌های جزیرهٔ خیوس، واقع در دریای اژه، خدمت کرد. کلمب پس از دیداری کوتاه از خانه، دوباره رهسپار خیوس شد و یک سال دیگر را آنجا گذراند.

در ۱۴۷۶ همراهی با یک هیئت بازرگانی این فرصت را نصیب کلمب کرد تا برای نخستین بار به اقیانوس اطلس سفر کند ولی در حوالی خلیج سنت وینسنت دزدان دریایی فرانسوی به ناوگان حمله‌ور شدند و آن را به آتش کشیدند و کلمب که جان بدر برده بود، به ناچار شش مایل شنا کرد تا خود را به ساحل برساند.

در ۱۴۷۷ کلمب مقیم پرتغال شد که در آن زمان قطب بازرگانی دریایی اروپا بود و کشتی‌های زیادی از آنجا به مقصد انگلستان، ایرلند، ایسلند، جزیرهٔ مادئیرا، مجمع‌الجزایر آزور و آفریقا رهسپار می‌شدند. کریستف و بارتولومئو کار خود را در لیسبون، پایتخت پرتغال، با نقشه‌کشی آغاز کردند. پس از مدتی کلمب به عنوان بازرگانِ ملوان به یک ناوگان پرتغالی پیوست و طی دو سال برای خرید شکر به مادئیرا و از طریق ایرلند به ایسلند سفر کرد. او پس از سفری به سواحل غرب آفریقا به مقام نمایندگی تجاری پرتغال در کرانهٔ گینه گمارده شد. (۱۴۸۵ - ۱۴۸۲).

ملیت و مذهب کلمب

والری فلینت (Valerie I.J. Flint) در مقاله کریستف کلمب در دانشنامه بریتانیکا نقل می‌کند که امروزه اکثریت قریب به اتفاق پژوهشگران با رجوع به وصیت‌نامه او (به سال ۱۴۹۸) و اسناد بایگانی شده در جِنُوا و ساوونا، معتقدند که او در جنوا در یک خانواده مسیحی به دنیا آمد. با این حال برخی هم مدعی هستند که او از گروندگان به یهودیت بوده و در اسپانیا، پرتغال یا مکان‌های دیگری غیر از جنوا زاده شده است.[۱]

یک نقاشی از کریستف کلمب

اگر چه معمولاً تاریخ‌نویسان فرض را بر جنوایی بودن کلمب می‌گذارند ولی ملیت واقعی او به طور دقیق روشن نیست و دانسته‌های ما از زندگانی کلمب تا میانهٔ دههٔ ۱۴۷۰ میلادی بسیار ناچیز است. به گمان بعضی کلمب که بیشتر مایل بوده او را اسپانیایی بدانند خود عمداً این اطلاعات را پنهان می‌کرده تا آنجا که حتی برای نامه‌نگاری با ایتالیایی‌ها زبان کاستیلی را به کار می‌برده است.

با رشد ملی‌گرایی در غرب قضیهٔ ملیت کلمب صورت جدی‌تری به خود گرفت. این مسئله برای جامعهٔ ایتالیایی ایالات متحده از چنان اهمیتی برخوردار بود که در سال ۱۸۹۲ میلادی در خلال جشن‌های آغاز سدهٔ پنجم کشف آمریکا مسئولان شهرداری نیویورک مجبور شدند دو مجسمهٔ یادبود کلمب در دو محل، یکی با زیرنویس اسپانیایی و دیگری به ایتالیایی نصب کنند.

شماری از تاریخ‌نگاران باسک او را یک باسکی می‌دانند. بعضی دیگر حدس می‌زنند که وی یک کونوِرسو (یهودی اسپانیایی مسیحی شده) بوده و برای رسیدن به اهداف خود تبارش را مخفی می‌کرده است. برخی مدعی‌اند که او اهل جزیرهٔ کُرس (در آن زمان تحت سلطهٔ امپراتوری جنوا) بوده و بعلت شهرت بد اهالی این جزیره صلاح خود را در کتمان پیشینه‌اش می‌دیده و بالاخره کسانی هم بر این باور هستند که وی اصلاً کاتالونیایی، یونانی یا پرتغالی بوده است.

همچنین در میان اقلیتی که وی را یهودی می‌دانند از جمله «دیوید مکس آیکهورن» (David Max Eichhorn)، نویسنده یهودی در اینباره می‌گوید: نام حقیقی او کلمبوس نیست و همچنین یک ایتالیایی زاده جنوا نبوده است، بلکه نام حقیقی او جونکولون (Joncolon) بوده که در نزدیکی‌های شهر پانته‌ودرا (Pantevedra) در اسپانیا به دنیا آمده بود. آیکهورن معتقد است که او در واقع یک یهودی اسپانیایی بوده است.[۲]

بخش‌هایی از مقاله‌ای که تحت عنوان «آیا کریستف کلمب حقیقتاً یک یهودی بود؟» به قلم دالیا سیاح (Dalia Sayah) که در روزنامه «شالوم»، ارگان یهودیان ترکیه، بیان شده قابل ملاحظه است:

«نکته مهم اینست که در گوشه سمت چپ بالای کلیه نامه‌هایی که کلمب برای خانواده خود ارسال می‌داشت، حروف اختصاری به چشم می‌خورد که مفهوم آن توسط موریس دیوید (Maurice David) کشف شد. این حروف‌نگاره از دو حرف تشکیل شده است که هر یهودی آن را در بالای تمام نوشته‌های خود می‌نوشت. این دو حرف عبارت بودند از ב (ب) و ה (هـ) که امروزه معلوم شده که بر عبارت «בעזרת השם» (بعِزرَت هاشم به معنی «به یاری خدا») دلالت دارد. نکته دیگری که ثابت می‌کند که او یک یهودی پنهانکار بوده، نحوه نگهداشتن دست چپ خود (به صورت پنجه باز بر روی قفسه سینه سمت راست) در تصاویر و تابلوهای اوست. این عمل، اقدام رمزآلودی بود که «مارانو» ها جهت شناسایی یکدیگر به کار می‌بردند.»[۳]

لی ام فریدمن (Lee M.Friedman)، تاریخ‌نگار یهودی، موید این ادعاست که علایم و نمادهای یهودی موجود در امضای کلمب نشانی بر یهودی بودن وی است. به نظر او شکل یک مثلث کامل که برای یهودیان مقدس است و در گورستانها و معابد یهودیان از آن استفاده می‌شود، در تمام امضاهای کلمب دیده می‌شود.[۴]

«کنسولو وارلا» (Consuelo Varela)، کلمب‌شناس معروف اسپانیایی معتقد است که کلمب، عهد عتیق «تورات» را از حفظ بوده و چنین چیزی برای یک فرد منسوب به جامعه کاتولیک نمی‌تواند موضوعیت داشته باشد.

اهداف سفر

«نقشه کلمب» که در حدود سال ۱۴۹۰ در کارگاه بارتولومئو و کریستف کلمب در شهر لیسبون ساخته شد

عواملی چون تبلیغ دینی و گسترش مسیحیت، شور ضد اسلام در آن روزگار، قدرت کاستیل و آراگون، بیم از خطر کشور پرتغال، اشتیاق به یافتن طلا، ماجراجویی و امید به فتح سرزمین‌های جدید، نیاز اروپا به تهیه ادویه و گیاهان معطر و دارویی، انگیزه نخستین سفر کلمب به هند شد.[۱]

در عصر کلمب، اروپایی‌ها برای سفر به هند (منظور از هند آسیای جنوبی و شرقی بود) راهی نداشتند جز حرکت به سمت جنوب، دور زدن قارهٔ آفریقا از کنار دماغهٔ امید نیک و رفتن به طرف شرق در طول اقیانوس هند. در دههٔ ۱۴۸۰ میلادی، کلمب نیز خیال سفر به هند را در سر داشت ولی نه از طریق معمول. او می‌خواست با حرکت مستقیم از اروپا به سوی غرب و عبور از دریای محیط (اقیانوس اطلس) به آسیا برسد. از نظر دیگران نقشهٔ جسورانهٔ کلمب نپذیرفتنی و بی فایده بود و او ناچار شد برای یافتن پشتیبان در میان قدرتمندان و افراد صاحب نفوذ کوشش زیادی به کار برد. برخی معتقدند که علت این استقبال سرد، اعتقاد اروپایی‌ها به تخت بودن کرهٔ زمین بود.

تصوری که کلمب از موقعیات جغرافیایی داشت.

برخی مورخان یهودی که کلمب را یهودی فرض کرده‌اند اهداف دیگری برای سفر او ذکر نموده‌اند چنان‌که دیوید ام. آیکهورن در این رابطه می‌نویسد: «کلمب برای کشف دنیای جدید می‌رفت. در حقیقت او از وجود چنین دنیایی با اتکا به مطالعات و کشف‌های وایکینگ‌ها خبر داشت. انگیزه اصلی او در این راه، جستجوی جایی برای هم کیشان یهودی خود بود.»[۵]

بر اساس نوشتهٔ نشریهٔ آمریکایی «جمهوری جدید» سیمون ویزنتال (به انگلیسی: Simon Wiesenthal) مورخ یهودی، معتقد است که کلمب برای یافتن جایی جدید برای یهودیان رانده شده از اسپانیا به این سفر تن داد. در اصل هدف کلمب ایجاد یک جبهه علیه امپراطوری عثمانی و به عبارت بهتر علیه اسلام از سویی و تأمین منابع مالی برای بازسازی بنای معبد سلیمان در قدس بود.

در دائرةالمعارف یهود، در جایی که از کلمب سخن به میان آمده، نوشته شده است: «علی رغم اینکه کلمب همه مقدمات سفر خود را فراهم کرده بود، آن را یک روز بدون هیچ دلیلی به عقب انداخت. این روز بنابر تقویم یهودیان، روز نهم ماه آو (به انگلیسی: Av) یهودی، یعنی روز تخریب معبد سلیمان است. این روز را یهودیان به عنوان «روز عزا» روزه می‌گیرند.»[۶]

سفر نخست

کلمب در آغاز در سال ۱۴۸۵ میلادی طرح خود را به دربار پرتغال ارائه داد و پیشنهاد کرد که زیر پرچم این کشور در جزایر هند به اکتشاف بپردازد اما کارشناسان پادشاه پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که خط سیر سفر بسیار طولانی‌تر از آن چیزی است که کلمب ادعا می‌کند (امروز می‌دانیم که مسافت واقعی حتی از برآورد پرتغالی‌ها نیز درازتر بود) و درخواست او پذیرفته نشد.

او که از مقامات لیسبون ناامید شده بود به اسپانیا رقیب سیاسی پرتغال پناه برد تا از حاکمان آن دیار کمک بخواهد. در ۱۴۸۵ میلادی بخش اعظم اسپانیای امروزی زیر سلطهٔ فردیناند شاه آراگون و ایزابلا ملکهٔ کاستیل بود که پس از ازدواج با یکدیگر بطور مشترک بر قلمروی بزرگ حکومت می‌کردند. کلمب در مجموع توانست نقشه‌اش را به کارشناسان دربار اسپانیا بقبولاند اما هفت سال (تا ۱۴۹۲ میلادی) طول کشید تا با شاه و ملکه به توافق نهایی برسد. در نهایت قرار بر این شد که نیمی از بودجهٔ سفر را سرمایه‌داران ایتالیایی بگذارند و نیم دیگر از سوی دولت اسپانیا فراهم شود. نبردهای سخت با مسلمانان و تصرف گرانادا خزانه سلطنتی را تهی کرده بود و پرداخت همین سهم پنجاه درصدی هم برای دولت آسان نبود. پیش از آغاز سفر شاه و ملکه کلمب را به مقام دریاسالاری گماردند و سخاوتمندانه حق موروثی حکومت بر تمام سرزمین‌های کشف شده در آن سوی اقیانوس را به وی بخشیدند.

پس از تحویل گرفتن سه کشتی با ملزومات کامل از دولت، نوبت به کار دشوار گردآوردن خدمه رسید. بیشتر ملوانان از رفتن به چنین مأموریت «جنون‌آمیزی» وحشت داشتند. اگر نفوذ سیاسی ملکه و وعده‌های رنگارنگ کلمب نبود شاید هیچ‌کس حاضر با همراهی با وی در این سفر نمی‌شد.

سرانجام در غروب سوم اوت سال ۱۴۹۲ میلادی سه کشتی سانتاماریا، نینیا و پینتا همراه با نود نفر خدمه به فرماندهی کلمب از بندر پالوس به راه افتادند و پس از توقفی کوتاه در جزایر قناری (آفریقا) رهسپار دل اقیانوس شدند.

در آغاز اوضاع خوب بود و ملوانان کاملاً از کلمب فرمان می‌بردند ولی پس از چند روز که ساحل در زیر خط افق ناپدید شد، بتدریج دچار ترس و وحشت شدند. تا آن زمان تمام کشتی‌هایی که در اقیانوس اطلس سفر می‌کردند یکی از دو مسیر شمالی یا جنوبی را در پیش می‌گرفتند و همواره کرانه‌های اروپا یا آفریقا در نزدیکی آنها بود. اما اکنون آنها درحال رفتن به بخش‌های ناشناخته مرکزی بودند؛ جایی که به عقیدهٔ عوام پر از هیولاهای هولناک بود و طوفان‌های شدید راه کشتی‌ها را می‌بست. کلمب از نارضایتی زیردستانش آگاه بود. گفته‌اند وی یک دفتر رخدادنگاری روزانه جعلی ترتیب داده بود که فواصل را کوتاهتر از مقدار واقعیشان در آن ثبت می‌کرد تا افراد نفهمند که چه مقدار پیش رفته‌اند و از هراسشان کاسته شود. این داستان به احتمال زیاد واقعیت ندارد. با حضور ناخداهای دیگر و افسران و سکان‌داران با تجربه در ناوگان، کلمب هرگز نمی‌توانست با چنین ترفندی آنها را بفریبد.

مسافرت پنج هفته به طول انجامید. در این مدت ملوانان وحشتزده بارها بر فرمانده خود شوریدند و حتی خواستند او را سربه نیست کنند و کشتی‌ها را به اسپانیا بازگردانند. اما هر بار کلمب با وعده یا تهدید آرامش را برقرار می‌ساخت.

کلمب در حال نامگذاری دنیای جدید- چاپ سنگی

در بیستم سپتامبر با مشاهدهٔ دسته‌ای پرنده که از شرق می‌آمدند این امید در ایشان قوت گرفت که خشکی در آن حوالی است. بالاخره در یازده اکتبر دیده‌بانان وجود یک خشکی را در روبرو اعلام کردند؛ فردای آن روز، ۱۲ اکتبر ۱۴۹۲ میلادی و بر اساس تقویم یهودی مصادف با ۲۱ تشرین سال ۵۲۵۳ یعنی آخرین روز جشن سایه‌بان‌ها، روز «خواهشمندی بزرگ» (هوشانا ربا) بود،[۷] کلمب و یارانش پس از ۳۵ روز سفر سخت، پا بر جزیره‌ای زیبا و سرسبز از مجمع‌الجزایر باهاما (آمریکای مرکزی) گذاشتند.

کریستف کلمب پس از کشف قاره جدید (آمریکا) در تاریخ ۱۴۹۳ میلادی، نامه‌ای هشت صفحه‌ای را برای ایزابل و فرناندو ملکه و پادشاه اسپانیا نوشت و در آن برداشت خود از مردمان، گیاهان و جانوران سرزمین جدید را توضیح داد.[۸]

رفتار بومیان آمریکایی با تازه‌واردان دوستانه و آشتی‌جویانه بود. کلمب در نامه‌ای به فردیناند و ایزابلا دربارهٔ ساکنان جزیره می‌نویسد:

«اگر اعلیحضرتین دستور فرمایند، می‌توانم تمام آنها را به کاستیل گسیل دارم یا در همین جزیره به اسارت گیرم. پنجاه مرد کافیست تا کل این مردم را تحت انقیاد درآورید و به انجام دادن هر کاری وادار سازید.»

او ادامه می‌دهد:

«این مردم دین ندارند و حتی بت نمی‌پرستند. بسیار نجیبند و نمی‌دانند بدی چیست. هیچ نوع سلاحی ندارند؛ نه یکدیگر را می‌کشند و نه از هم سرقت می‌کنند.»

پس از ارتباطات دوستانهٔ آغازین میان بومیان و غربی‌ها، کلمب به این باور رسیده بود که گسترش دین مسیح در میان این جماعت نه با توسل به زور که با محبت ممکن خواهد بود.

کلمب در این سفر اول کرانه‌های شمال شرقی کوبا و هیسپانیولا (جزیرهٔ هائیتی امروزی) را نیز کاوش کرد. اما در شب میلاد مسیح به هنگام گشت‌زنی، سانتاماریا، کشتی اصلی فرماندهی در کرانه هیسپانیولا به گل نشست و ناگزیر به حال خود رها شد. به این ترتیب ناوگان کلمب به یک کشتی محدود گردید. (کشتی پینتا کمی بعد از کشف کوبا شورش کرده و گریخته بود) کلمب که از مدتی قبل در حال برنامه‌ریزی برای بازگشت به اروپا بود دیگر برای بردن تمام افرادش جای کافی نداشت. از این رو پس از کسب اجازه از گواکاناگاری رئیس بزرگ بومیان، قرارگاهی در هیسپانیولا برپا کرد و سی وپنج نفر از ملوانان داوطلب را آنجا گذاشت که تا زمان بازگشت دوبارهٔ کلمب به کشاورزی بپردازند.

در ۴ ژانویه ۱۴۹۳ میلادی مسافران کشتی نینیا راه میهن خود را در پیش گرفتند و پس از تحمل مشقات بسیار و دست و پنجه نرم کردن با بادهای ناشناخته و توفان‌های سخت اقیانوس به اروپا رسیدند. اما کلمب برخلاف میلش نتوانست مستقیماً در کاستیل پیاده شود و چند ماهی را نزد پرتغالی‌ها (دشمن دیرین اسپانیا) در بازداشت به سر برد. در این مدت کوتاه اخبار اکتشافات او در سراسر اروپا پیچید بطوری که وقتی در ۱۵ مارس بالاخره کلمب در میان استقبال پرشور مردم به اسپانیا وارد شد سفرنامه‌اش به چاپ سوم رسیده بود. او بلافاصله با طلاهای غنیمتی و چند بومی اسیر به دربار رفت و فردیناند و ایزابلا به گرمی پذیرای او شدند. در این مجلس علاوه بر طلا، کلمب چهار تحفهٔ تا آن زمان ناشناختهٔ دیگر از «دنیای نو» را تقدیم شاه و ملکه کرد؛ گیاه تنباکو، میوهٔ آناناس، بوقلمون و وسیلهٔ محبوب ملوانان یعنی ننو.

سفر دوم

(۱۴۹۳ میلادی - ۱۴۹۶ میلادی) در ۲۴ سپتامبر ۱۴۹۳ میلادی، کلمب با ناوگانی از هفده کشتی مجهز با همراهی یک گروه ۱۲۰۰ نفری جهت استعمار و سرکوب بومیان، عازم آمریکا شد. او این بار نسبت به سفر اول مسیر جنوبی‌تری را برگزید و پس از ۲۶ روز به جزیرهٔ بزرگ دومینیکا (آمریکای مرکزی) رسید سپس راه شمال را در پیش گرفت و به ترتیب جزایر آنتیل کوچک - شامل گوادلوپ، مونتسرات، آنتیگوا و نویس (Navis)- و جزایر ویرجین و پورتوریکو را کشف و همه را جزئی از قلمرو اسپانیا اعلام کرد؛ سپس به هیسپانیولا رفت و به جستجوی یاران پیشین برآمد اما مهاجرنشین را خالی از سکنه یافت؛ اروپایی‌های ساکن جزیره، همه در جنگ با بومیان کشته شده بودند. وی در مدت اقامت کوتاهش یک قلعهٔ کوچک در داخل و یک شهرک در کرانه‌های شمالی جزیره بنا نهاد.

کلمب در ادامهٔ مأموریت اکتشافی، بیشتر کرانه‌های جنوبی کوبا را از شرق تا غرب پیمود اما پیش از رسیدن به انتهای آن به این پندار که به جای جزیره با شبه‌جزیره‌ای روبروست، تغییر مسیر داد و جامائیکا را کشف کرد.

کلمب پس از سپردن امور به دست برادرانش در ۱۰ مارس ۱۴۹۶ میلادی هیسپانیولا را به مقصد اروپا ترک کرد. سفر دوم او هم به پایان رسید.

سفر سوم و بازداشت

در سال ۱۴۹۸ میلادی کلمب برای سومین بار به آمریکا رفت. او در این سفر پیش از رسیدن به هیسپانیولا جزیرهٔ ترینیداد را کشف کرد(۳۱ ژانویه) و بخش‌هایی از ریزشگاه رودخانهٔ اورینوکو در خاک اصلی آمریکای جنوبی را پویید (اول اوت).

اوضاع در مهاجرنشین اسپانیایی ناآرام بود. مهاجرانی که وعده‌های کلمب را شنیده و به طمع ثروت‌های بی‌پایان دنیای نو راهی آمریکا شده بودند، اینک ناخشنود از وضعیت خود، برکناری وی را می‌خواستند. کلمب که درگیر سرکوب بومیان بود برای مقابله با این فتنهٔ جدید از خود شدت عمل نشان داد و چند تن از افرادش را به جرم نافرمانی اعدام کرد. شماری از ناراضیان پس از بازگشت به میهن، از کلمب به دربار اسپانیا شکایت بردند و او را به سوءمدیریت و بی‌کفایتی متهم کردند. شاه و ملکه یک بازرس سلطنتی به نام فرانسیسکو دبوبادیلا را مأمور رسیدگی به این شکایات کردند. او نیز پس از ورود به آمریکا (۱۵۰۰ میلادی) بی‌درنگ کلمب و برادرانش را از مناصبشان برکنار کرده و همه را تحت‌الحفظ به اسپانیا فرستاد. هرچند کلمب پس از مدت کوتاهی آزادیش را به دست آورد ولی مقام فرمانداری دیگر به او داده نشد.

سفر چهارم

در ۹ مه ۱۵۰۲ میلادی کلمب برای چهارمین و آخرین بار به آمریکا رفت با این هدف جسورانه که برای نخستین بار کرهٔ زمین را دور بزند. او و پسر کوچک‌ترش فردیناند برای یافتن راه عبوری به سوی غرب سراسر کرانه‌های آمریکای مرکزی را از بلیز تا پاناما جستجو کردند ولی حادثهٔ تصادف با یک کشتی بازرگانی بومی آنان را از ادامهٔ سفر بازداشت. تا رسیدن نیروی کمکی از هیسپانیولا، کلمب به ناچار یک سال را در جامائیکا به سر برد و سرانجام در ۷ نوامبر ۱۵۰۴ میلادی توانست به اسپانیا بازگردد.

در سال‌های آخر عمر کلمب طبق توافقات اولیه با دربار خواستار دریافت ده درصد کل سودهای بدست‌آمده از سرزمین‌های جدید شد ولی دولت به این بهانه که وی دیگر به عنوان فرماندار انجام وظیفه نمی‌کند، قراردادهای پیشین را معتبر ندانست و درخواست‌هایش را رد کرد.

کریستف کلمب در ۲۰ مه ۱۵۰۶ میلادی در اسپانیا درگذشت. آرامگاه او در کلیسای جامع سویل یا به روایتی در کلیسای جامع سانتا دومینگو است.

رفتار کلمب در برابر بومیان آمریکا

چگونگی رفتار با بومیان آمریکا یکی از موارد اختلاف نظر میان کلمب و هیئت حاکمهٔ اسپانیا بود. ایزابلا و فردیناند این قوم را اعضای آیندهٔ جامعهٔ مسیحیت می‌دانستند و خواستار برقراری روابط دوستانه با آنان بودند؛ در حالیکه به عقیدهٔ کلمب برای بهره‌برداری از منابع سرزمین‌های تازه لازم بود بومیان به بردگی گرفته شوند.[نیازمند منبع]

هنگامی که کلمب آمریکا را کشف کرد، در آنجا بالغ بر ۳۰ میلیون سرخ پوست زندگی می‌کرد.[نیازمند منبع] در حالی که امروزه و بعد از گذشت چندین قرن تنها یک جمعیت ۲ میلیونی از آنها وجود دارد. همین مطلب می‌تواند بیانگر بسیاری از واقعیت‌ها باشد. ژاک اتالی(به انگلیسی: Jacques Attali)، نویسنده یهودی فرانسوی در این مورد می‌گوید: «بومیان آرام و بی آزار جزیره، برای استقبال از آنها آمدند، اما کلمب آنها را به عنوان انسان به حضور نپذیرفت.»[۹]

یکبار در میانهٔ سفر دوم، او طی نامه‌ای به دربار پیشنهاد دستگیری تعدادی از بومیان یاغی – خصوصاً کاریب‌ها- را مطرح کرد. سپس بدون توجه به مخالفت مقامات، در فوریه ۱۴۹۵ میلادی حدود ۱۶۰۰ بومی آراواک را به‌عنوان برده به اسارت گرفت و ۵۵۰ نفرشان را نیز به اسپانیا فرستاد. دویست تن از بردگان در طول راه مردند و نیمی از بقیه نیز وقتی به مقصد رسیدند بیمار بودند. کلمب با موافقت قرار شد که از فعالیت‌های تجاری انجام شده در قلمرو خود٪۱۰ مالیات دریافت کند. به این ترتیب کلمب اولین کسی بود که به تجارت بردگان پرداخت.

کلمب از همان آغاز، یافتن طلا را اصلی‌ترین هدف سفر خود قرار داده بود و برای رسیدن به مطلوبش از اِعمال روش‌های افراطی و غیرانسانی هم ابایی نداشت. در یکی از مناطق هائیتی (هیسپانیولا) او تمام بومیان بالای چهل سال را مجبور کرد که هر یک مقدار مشخصی طلا برای او پیدا کنند؛ مجازات کسانی که در موعد مقرر سهم خود را تحویل نمی‌دادند قطع دست بود.

إلی بارناوی (به انگلیسی: Eli Barnavi) می‌نویسد: «فاتحان اسپانیایی به سیاست‌های برده داری و چپاول اموال بومیان ادامه دادند و آنان بیش از هر چیز دیگری به دنبال طلا می‌گشتند. آنها برای مطیع کردن بومیان به زور و خشونت متوسل می‌شدند؛ و این، اولین حرکت استعماری بزرگی بود که برای قدرتمند نمودن یهودیان و تصاحب ثروت‌های یک سرزمین انجام شد.»[۱۰]

او در هائیتی نوعی نظام تولیتی برقرار کرده بود که به موجب آن در ازای مسیحی کردن اهالی بومی، حق استفاده از نیروی کار آنان منحصرأ در اختیار اسپانیایی‌ها قرار می‌گرفت. به این ترتیب برده سازی و برده داری صورت قانونی یافت. در مناطق زیر سلطهٔ اسپانیا بومیان بسیاری بر اثر کار شدید، بیماری و سؤتغذیه مردند. سیاست‌های اقتصادی کلمب و جانشینانش آنچنان زیانبار بود که باعث شد جمعیت بومیان تاینو جزیرهٔ هائیتی ازهشت میلیون نفر در ۱۴۹۳ میلادی به تنها ۲۰۰ نفر در ۱۵۴۲ میلادی کاهش یابد.

ساموئل الیوت موریسون در کتاب خود کریستف کلمب دریانورد نوشته است که ورود اروپایی‌ها به قاره آمریکا آغاز کشتار بومیان این سرزمین است.[۱۱]

پس از مرگ

کریستف کلمب وصیت کرده بود که در آمریکا دفن شود، ولی در آن زمان در سال ۱۵۰۶ کلیسای مناسبی در آمریکا برای این کار یافت نشد. از این رو وی را در شهر والادولید اسپانیا دفن کردند و سپس به صومعه‌ای در سویل منتقل شد. با این حال جسد او را در سال ۱۵۴۲ از خاک خارج و به هیسپانیولا منتقل کرده و در سانتو دومینگو (پایتخت جمهوری دومینیکن) دفن کردند. در پایان قرن هفدهم، اسپانیا قسمت غربی هیسپانیولا را به فرانسه واگذار کرد و جسد کلمب به کوبا منتقل شد. بعدها هنگامی که کوبا به استقلال دست یافت، در سال ۱۸۹۸، جسد برای آخرین بار از اقیانوس اطلس گذشت و در کلیسای جامع سبیا اسپانیا دفن شد. با این حال در بنای یادبود کلمب در پایتخت جمهوری دومینیکن، جعبه‌ای حاوی استخوان‌هایی وجود دارد که روی آن نوشته شده «کریستف کلمب». محققینی که از جسد موجود در این تابوت نمونه برداری دی‌ان‌ای کرده‌اند می‌گویند که نتیجه با دی‌ان‌ای برادرش دیگو، که او هم در نزدیکی سویل دفن شده همخوان است.[۱۲]

167132
جدید
نظرات (0)
تاکنون هیچ نقدی از طرف کاربران نوشته نشده.