- جدید
- ناموجود
بلوک تمبر یادبود مصلح الدین سعدی شیرازی - شوروی 1959
Soviet Union 1959 - Muslichiddin Saadi
توجه : درج کد پستی و شماره تلفن همراه و ثابت جهت ارسال مرسوله الزامیست .
توجه:حداقل ارزش بسته سفارش شده بدون هزینه پستی می بایست 180000 ریال باشد .
توجه : جهت برخورداری از مزایای در نظر گرفته شده برای مشتریان لطفا ثبت نام نمائید.
در صورت نیاز به راهنمائی لطفا با شماره 09381506644 تماس بگیرید.
با پیوستن به کانال تلگرام تمبرستان به نشانی http://www.telegram.me/tambrestan در جریان جدیدترین کالاهای اضافه شده به سایت قرار بگیرید. برای سهولت و تسریع در اتصال با گوشی موبایل میتوانید در لیست تماسهای برنامه تلگرام خود عبارت tambrestan@ را جستجو نمائید.
سعدی
سعدی شیرازی | |
---|---|
نام اصلی | ابومحمد مصلح (یا مصلحالدین) |
زمینهٔ کاری | خطیب، شاعر و نویسنده |
زادروز | ۶۰۶ هجری قمری شیراز |
مرگ | ۶۹۰ هجری قمری شیراز |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | شیراز، بغداد، ... |
جایگاه خاکسپاری | سعدیه واقع در شیراز |
رویدادهای مهم | حمله مغول به ایران |
لقب | استاد سخن، شیخ اجلّ |
سبک نوشتاری | سبک عراقی |
کتابها | کلیات سعدی، گلستان، بوستان، غزلیات سعدی |
تخلص | سعدی |
سعدی شیرازی (۶۰۶ - ۶۹۰ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی نامدار ایرانی است. نامِ کاملِ او ابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف و تخلص او سعدی است. او در نظامیه بغداد -که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حساب میآمد- تحصیل نمود و پس از آن بهعنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. وی سپس به زادگاه خود شیراز برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده که به سعدیه معروف است.
سعدی تاثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشتهاست؛ بهطوریکه شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدتها در مدرسهها و مکتبخانهها بهعنوان منبع آموزش زبان فارسی تدریس میشده و بسیاری از ضربالمثلهای رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شدهاست. وی بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، سادهنویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست -حتی در زمان حیاتش- شهرت زیادی بدست آورد. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی بهطور مطلق، استاد دادهاند. آثار وی در کتاب کلیات سعدی گردآوری شدهاست؛ هرچند که کتاب گلستان، کتاب بوستان و نیز غزلیات وی به صورت مستقل نیز منتشر شدهاند.
کتابهای گلستان و بوستان بهعنوان کتابهای اخلاقی شناخته میشوند و علاوه بر فارسیزبانان، بر روشنفکران غربی از جمله ولتر و گوته تاثیرگذار بودهاند. با این حال، برخی از منتقدان نسبت به آموزههای اخلاقی وی نقدهایی را مطرح کردهاند. غزلیات سعدی، اغلب عاشقانه و توصیفکننده عشق زمینی است؛ هرچند که وی غزلیات پندآموز و عارفانه نیز سرودهاست.
بهمنظور تجلیل از سعدی، روز اول اردیبهشت ماه (روز آغاز نگارش کتاب گلستان) در ایران بهعنوان روز سعدی نامگذاری شدهاست.
محتویات
- ۱ زندگینامه
- ۱.۱ تولد و کودکی
- ۱.۲ تحصیل و سفر
- ۱.۳ داستانهای خیالی یا مبالغهآمیز
- ۱.۴ بازگشت به شیراز
- ۱.۵ درگذشت
- ۲ گرایشهای فکری و اجتماعی
- ۲.۱ مذهب
- ۲.۲ تصوف
- ۲.۳ جبرگرایی
- ۳ آثار
- ۳.۱ بوستان
- ۳.۲ گلستان
- ۳.۳ غزلیات
- ۳.۴ هزلیات
- ۴ سبک و ویژگیها
- ۴.۱ سهل ممتنع
- ۴.۲ ایجاز
- ۴.۳ طنز
- ۴.۴ تخلص
- ۵ تاثیرپذیری
- ۵.۱ از فردوسی
- ۵.۲ از امام محمد غزالی
- ۵.۳ از سنایی
- ۵.۴ از انوری
- ۶ تأثیرگذاری
- ۶.۱ بر زبان فارسی
- ۶.۲ بر غرب
- ۶.۲.۱ فرانسه
- ۶.۲.۲ آلمان
- ۶.۲.۳ آمریکا
- ۶.۳ شعر بنیآدم
- ۷ دیدگاههای منتقدان
- ۸ یادبود و بزرگداشت
- ۸.۱ آرامگاه
- ۸.۲ روز سعدی
- ۸.۳ پول ملی
- ۸.۴ مجسمه
- ۹ جستارهای وابسته
- ۱۰ پانویس
- ۱۱ منابع و مراجع
- ۱۲ پیوند به بیرون
زندگینامه
در مورد زندگی سعدی اطلاعات قطعی بسیار کمی در دست است؛ حتی قدیمیترین منابع، بسیاری از اطلاعات خود را از آثار خود سعدی اقتباس کردهاند؛ اطلاعاتی که بسیاری از آنها به لحاظ تاریخی غیرممکناند و سعدی -احتمالاً- بهمنظور تاثیر بیشتر کلام خود، آنها را تغییر داده و با مبالغه و افسانه درآمیختهاست.[۱]
تولد و کودکی
سعدی به احتمال زیاد در سال ۶۰۶ هجری قمری (برابر با حدود ۵۸۹ خورشیدی و ۱۲۱۰ میلادی) در شیراز زاده شدهاست.[۲] با این حال، برخی از صاحبنظران، تولد وی را در حدود سال ۵۸۵ هجری قمری میدانند.[۲] با توجه به این که منبع بیرونی مشخصی در مورد زادروز سعدی گزارشی نداشتهاست، هر دو تاریخ ذکر شده، بر اساس استنباط صاحبنظران از آثار خود سعدی به دست آمدهاست.[۳]
نام کوچک سعدی، مصلح (یا مصلحالدین)، از نام پدربزرگ پدریاش اقتباس شد.[۲] او در کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل پدربزرگ مادری خود، مسعود بن مصلح الفارسی، قرار گرفت.[۲] در دوران کودکی، مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت.[۲] اما اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و بهویژه حملهٔ سلطان غیاثالدین خوارزمشاه، برادر جلالالدین خوارزمشاه به شیراز (که در سال ۶۲۰ هجری قمری واقع شد)، سعدی را بر آن داشت که در روزگار جوانی شیراز را ترک کند و به بغداد برود.[۲]
تحصیل و سفر
سعدی حدوداً از سال ۶۲۳ قمری،[۳] در مدرسه نظامیه بغداد مشغول به تحصیل شد و از حضور استادان بنام دوران خود از جمله ابوالفرج بن جوزی (منظور ابن جوزی دوم، نواده ابن جوزی مشهور است) و شهابالدین عمر سهروردی بهره برد.[۲] به استناد یکی از سرودههای سعدی،[۴] او در این دوره از مدرسه نظامیه شهریه دریافت میکردهاست. سعدی پس از تحصیل در نظامیه، شغل واعظی پیشه میکند که مستلزم سفر به مناطق مختلف و ارائه خطابه و ارشاد مردم است.[۵] مسلم است که سعدی به حجاز، شام و روم سفر کردهاست.[۲] با این حال، نشانههایی از سفر به هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم در سرودههای وی یافت میشود. اما به نظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشند و منطقاً پایهٔ نمادین و اخلاقی داشته باشند. این جهانگردی به روایتی سی سال به طول انجامید. داریوش شایگان سعدی را شاعری بیهمتا توصیف میکند که در ضمن مردی دنیا دیده است و خود سعدی درباره سفرهایش اینطور میگوید:[۶]
در اقصای عالم بگشتم بسی | به سر بردم ایام با هر کسی | |
تمتع به هر گوشهای یافتم | ز هر خرمنی خوشهای یافتم |
سعدی با دو وزیر دربار ایلخانی زمان خود یعنی شمسالدین محمد جوینی و عطاملک جوینی دوستی و مراوده داشت. این دو اهل سخن و شعر بودند و با سعدی مکاتبات و ملاقاتهایی داشتند. زمانی که سعدی در سفر خود به آذربایجان به دیدار آنها میرود، او را به دیدار اباقاخان، پادشاه وقت ایلخانی میبرند و او هم از سعدی میخواهد که او را نصیحتی کند.[۷]
داستانهای خیالی یا مبالغهآمیز
پیشتر، عادت بر این بود که -غالباً بدون گفتگو- داستانهای گلستان و بوستان را به عنوان بخشی از سرگذشت سعدی قلمداد نمایند؛ از معروفترین صاحبنظرانی که چنین رویکردی داشتهاند میتوان به هنری ماسه، علیاصغر حکمت و محمد خزائلی اشاره کرد.[۸] اما مطالعات نشان میدهد که برخی از این حکایات جنبه تخیلی دارد و واقعی نیست یا دست کم در بیان آن مبالغه شدهاست. بنابراین نمیتوان این داستانها را به عنوان سرگذشت واقعی سعدی پذیرفت.
بازگشت به شیراز
سعدی در حدود سال ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت[۲] و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف ساکن شد.[۲] حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی (حکومت: ۶۲۳–۶۵۸ هـ. ق) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس، به آنان خراج میداد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعد بن زنگی، شیراز پناهگاه دانشمندانی شدهبود که از دَم تیغِ تاتار جان سالم بهدربردهبودند. در دوران وی، سعدی مقامی ارجمند در دربار بهدست آوردهبود. در آن زمان، ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر، به سعدی ارادت بسیار داشت.
با توجه به شواهدی که در کتاب بوستان وجود دارد، سعدی در بازگشت از سفر تصمیم گرفت که سخنهای شیرینتر از قند به سوغات آوَرَد و بدین جهت کتاب بوستان را در سال ۶۵۵ قمری نوشت و به ابوبکر بن سعد زنگی، حاکم وقت شیراز، تقدیم کرد.[۹] محمدعلی همایون کاتوزیان، منتقد ادبی، با توجه به شواهدی در گلستان، معتقد است که سعدی پس از نگارش بوستان دچار نوعی افسردگی شد و با این فکر که عمر خود را به بطالت گذرانده و به ایام پیری رسیده است، دست از کار کشید؛ اما دوست یا دوستانی او را به نوشتن کتاب جدیدی مصمم کردند.[۹] سعدی نگارش کتاب گلستان را کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در اول اردیبهشت سال ۶۵۶ هجری شروع کرد و هنوز از گلِ بوستان بَقیّتی موجود بود که نگارش آن را به پایان رساند.[۹] بنابراین کتاب گلستان در مدت پنج یا شش ماه نوشته شد که -به نظر همایون کاتوزیان- شبیه به معجزه است و میتواند نشانی از فرح و انبساطی باشد که پس از یک دوره افسردگی -موقتاً- بروز میکند.[۹] سعدی این کتاب را تلویحاً به سعدبن ابوبکر زنگی، ولیعهد جوان فارس تقدیم کرد و ابراز امیدواری نمود که مورد پسند وی واقع شود.[۹]
درگذشت
تاریخ درگذشت سعدی را در منابع گوناگون، یکی از سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری ذکر کردهاند.[۲] اما مورد اعتمادترین روایت این است که وی در ذیحجه سال ۶۹۰ هجری درگذشته[۲] و در همان خانقاهی که اقامت گزیدهبود، به خاک سپرده شدهاست.
گرایشهای فکری و اجتماعی
مذهب
تصوف
سعدی را نمیتوان صوفی یا عارف قلمداد کرد؛ اما در عین حال، نمیتوان او را یکسره مخالف یا بیگانه با تصوف دانست.[۱۰] تصوف و عرفان در قرن هفتم هجری بسیار رایج بود؛ یکی از دلایل رواج پیدا کردن تصوف و عرفان در این دوره، حمله مغول و روی آوردن مردم به درویشی و صوفیگری برای تسکین درماندگی و نابسامانی خود بود.[۱۰]سعدی هم بهعنوان یکی از روشنفکران زمان خود، بهواسطه تحصیل در بغداد و نشستوبرخاست با عارفان معاصر خود (ازجمله شیخ شهابالدین عمر بن محمد سهروردی) در معرض اندیشههای عرفانی قرار داشت.[۱۰] او در گلستان میگوید که ابوالفرج جوزی او را به ترک سماع دعوت نمودهبود و بههمین دلیل، بدیعالزمان فروزانفر، او را در زمره صوفیان دیندار قرار میدهد.[۱۰] سعدی در حکایات گلستان و بوستان رویکردی دوگانه نسبت به مقوله تصوف دارد؛ گاهی به تمجید از عارفان میپردازد؛ تئوری تصوف و عرفان را تبیین میکند، از آراء و روشهای اصولی تصوف برداشت میکند و بازتاب آن را در اخلاق و رفتار صوفیان بزرگ (ابدال) مانند جنید بغدادی، شبلی نعمانی و بایزید بسطامی بهتصویر میکشد.[۱۰] با این حال، گاهی صوفیان را مردمی بیکار و بیعار و بیبندوبار میشمارد و به انتقاد از جماعتی میپردازد که تصوف را بهانهای برای تنپروری و شهوترانی قرار دادهاند.[۱۰]
رشید یاسمی، زبانشناس، بر این عقیده است که همه غزلهای سعدی عارفانه است و تصویر عشق زمینی در اشعار سعدی، وسیلهای است برای رساندن مفهوم عشق حقیقی اهل تصوف.[۱۰] اما بسیاری دیگر از صاحبنظران از جمله محمدعلی فروغی، همایون کاتوزیان و ضیاء موحد این نظر را رد میکنند.[۱۰][۳] حدود ده درصد از غزلهای سعدی، عرفانی یا شبه عرفانی است.[۱۰] اما حتی در این اشعار نیز شور و شعف عارفانه، چنانکه در غزلیات مولوی هست، وجود ندارد.[۱۰] به عقیده روبن لوی، استاد دانشگاه کمبریج، فلسفه سعدی، عملی و عادی است و جنبه متافیزیک ندارد؛ سعدی درباره اندیشههای صوفیانه به شکل جامع و دقیق سخن نمیگوید و نگاه او به عارفان برجسته به عنوان معلم اخلاق است و بههمین دلیل، قالب سعدی با قالب مولوی متفاوت است.[۱۱]یان ریپکا نیز توجه سعدی را نه به اندیشههای انتزاعی عارفانه، بلکه به کاربرد آن در زندگی عادی معطوف میداند.[۱۱]
جبرگرایی
آثار
همه آثار سعدی اعم از شعر و نثر در کتاب کلیات سعدی جمعآوری شدهاست.[۲] از بین آثاری که در این کتاب آمده، بوستان و گلستان دو کتاب مستقلند. علاوه بر این، غزلیات و هزلیات (یا خبیثات) نیز بهصورت مستقل به چاپ رسیدهاند. سایر آثار سعدی که در کتاب کلیات آمدهاست، عبارتند از: قصاید، مراثی، ملمعات و مثلثات، ترجیعات، صاحبیه، رباعیات و مفردات.[۲]
قصاید، شامل قصیدههای عربی و قصیدههای فارسی است. قصیدههای عربی در حدود هفتصد بیت است[۲] و عموماً دارای مضامین غنایی یا مدح است.[۲] یکی از این قصیدهها، در مرثیه آخرین خلیفه عباسی، المستعصم بالله سرودهشدهاست.[۲] قصیدههای فارسی نیز دارای مضامین موعظه و توحید و مدح است.[۲]
مراثی، مشتمل بر چند قصیده در مرثیه چند تن از رجال معاصر سعدی از جمله مستعصم (خلیفه عباسی)، ابوبکر بن سعد بن زنگی (اتابک فارس) و سعد بن ابوبکر (اتابک فارس) است.[۲]
صاحبیه، مجموعهای از قطعات فارسی و عربی است.[۲]
سعدی، علاوه بر گلستان، آثار دیگری نیز به نثر دارد، که عبارتند از نصیحةالملوک، رساله عقل و عشق و مجالس پنجگانه.[۱۲]
همچنین (در نسخههای چاپی پاکستان و هند) کتاب شعر دیگری با نام کریما به سعدی نسبت داده شده است. این کتاب مثنوی است و در بحر متقارب سروده شده است. اصالت این انتساب با توجه به قوی نبودن اشعار و موجود نبودن اسناد خطی از آن، محل شک است.[۱۲]
سعدی، در زمان حیات خود، نسبت به جمعآوری و تدوین آثارش مبادرت میورزیدهاست؛ چنانکه این امر در مورد گلستان، بوستان و طیبات مسلم است.[۲] اما نخستین نسخهای که از کلیات سعدی در دست است، در سال ۷۱۸ قمری؛ یعنی کمتر از سی سال پس از درگذشت سعدی توسط علی بن احمد بن ابی بکر بیستون گردآوری شدهاست.[۲] در این نسخه، غزلیات سعدی بهترتیب الفبای حرف آخر ابیات مرتب شدهاند.[۲] ترتیب قرار گرفتن فصول مختلف کلیات سعدی در نسخههای بعدی نیز کم و بیش از این نسخه اقتباس شدهاست.[۲]
در حال حاضر اصلیترین نسخه تصحیح شده از کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی است که در سال ۱۳۲۰ منتشر شدهاست.[۱۲] یکی دیگر از نسخههای مشهور این کتاب، تصحیح غلامحسین یوسفی است.[نیازمند منبع]
بوستان
بوستان، یکی از آثار منظوم سعدی و یکی از شاهکارهای ادب فارسی به شمار میآید.[۲] این کتاب در نسخههای قدیمی، سعدینامه نامیده میشد؛ اما بعدها به بوستان شهرت یافت.[۲] بوستان به نظم (شعر) نوشته شده و مشتمل بر حدود چهار هزار بیت شعر است.[۲] قالب شعری آن مثنوی و همانند شاهنامه فردوسی در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فَعَل/ فَعول) سرودهشدهاست. بوستان، کتابی اخلاقی و آموزشی است و سعدی آرمانشهر مطلوب خود را در آن به تصویر کشیدهاست.[۱۲]
چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست، نگارش آن را در ۶۵۵ ه. ق. به پایان برده و به ابوبکربن سعد زنگی تقدیم کردهاست.[۲]
بوستان با یک مقدمه نسبتاً طولانی شروع میشود که در حمد خداوند، ستایش پیامبر اسلام، بیان دلیل نگارش کتاب و مدح ابوبکربن سعد زنگی و سعد بن ابوبکر (حاکمان وقت فارس) سرودهشدهاست.[۱۳] این کتاب در ده فصل (اصطلاحاً ده باب) نوشته شدهاست که عبارتند از: «عدل»، «احسان»، «عشق»، «تواضع»، «رضا»، «ذکر»، «تربیت»، «شکر»، «توبه»، و «مناجات و ختم کتاب».[۲] حجم این بابها متفاوت است و بهجز باب اول و پنجم، همگی با یک مقدمه نسبتاً کوتاه شروع میشوند.[۱۳] هر باب مشتمل بر حکایتهایی است که بهصورت پیدرپی نقل میشوند.[۱۳] با احتساب دیباچه، مجموعاً ۱۸۳ حکایت در این کتاب (بر اساس نسخه تصحیح شده دکتر غلامحسین یوسفی) نقل شده است.[۱۳]
حکایتهای بوستان از نظر پیچیدگی و ساختار، یکسان نیستند؛ برخی از ساختار داستانی پیچیدهتری برخوردارند و حوادث و اشخاص متعددی را در بر میگیرند، درحالیکه برخی دیگر ساده و درحد حکایتوارهاند.[۱۳]
گلستان
سعدی کتاب گلستان را در سال ۶۵۶ هجری قمری؛ یعنی یک سال پس از نگارش بوستان نوشتهاست. این کتاب به نثر آهنگین و آمیخته با نظم و در هشت فصل (اصطلاحاً هشت باب) نوشته شدهاست. هشت باب گلستان عبارتند از: سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت قناعت، فوائد خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تأثیر تربیت، و آداب صحبت. گلستان، یکی از تأثیرگذارترین کتابهای نثر در ادبیات فارسی است.[۱۴]
کتاب گلستان را میتوان گزارش سعدی از جامعه زمان خود دانست که در آن اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم به صورت واقعی به تصویر کشیده شدهاست.[۱۲]
این کتاب، مجموعهای از حکایتهای مستقل و حاوی اندرزها و جملههای قصار است. اما هنر داستانگویی و ایجاز نگارنده، مانع از آن میگردد که وجه تعلیمی آن باعث ملالت خواننده شود. سعدی در گلستان، از پرداختن به تاریخنگاری و تذکرهنویسی پرهیز میکند و صرفاً به بیان امور مربوط به زندگی و منش مخاطبان میپردازد.[۱۵]
حکایتهای گلستان، فراخور موضوع، کوتاه یا بلند میشود.[۱۶] در برخی از حکایتها، شخصیتهای خیالی یا واقعی ثالثی وجود دارند و ایفای نقش میکنند؛ اما در برخی از حکایتها، نگارنده حاضر و ناظر است. برخی از این رخدادها، رخدادهای واقعی زندگی او و برخی صرفاً رخدادهای تخیلی است.[۱۶]
این کتاب به لحاظ سبک و سیاق در زمره مقامات جای میگیرد.[۵][۱۵] با این حال، علیرغم این که دشوار نویسی و اطناب در مقامههای نویسندگان قبلی متداول بود، حکایات گلستان، موجز و تا سرحد امکان نزدیک به زبان عامه نوشته شدهاست.[۱۶]
سعدی در نگارش نثر آهنگین گلستان، از تقارنهای لفظی و داستانی استفاده میکند؛ اما دچار تکلف و تصنع نمیشود. کلمهها و ترکیبهای پیچیده و دور از ذهن در گلستان به کار نمیرود و بههمین دلیل، این کتاب از کتابهایی مانند مقامات حمیدی، تاریخ وصاف و تاریخ جهانگشای جوینی سادهتر و روانتر است.[۱۷]
سعدی در گلستان، سبک شخصی و فردی خود را برگزیدهاست[۱۷] که از حیث سادگی نگارش، به ویژگیهای سبک خراسانی نزدیک است.[۱۷] برخی از صاحبنظران، گلستان را اوج آمیزش دو سبک نثر موزون خواجه عبدالله انصاری و قاضی حمیدالدین حمیدی بلخی میدانند.[۱۷]
بسیاری از شاعران و نویسندگان پس از سعدی با الهام از کتاب گلستان و یا به تقلید از آن، آثاری را خلق کردهاند. از جمله این آثار میتوان به بهارستان جامی[۱۸]،[۵]پریشان قاآنی،[۱۸][۵] منشآت قائم مقام فراهانی،[۱۸]نگارستان معینی جوینی،[۵] روضه خلد مجد خوافی[۱۸] و بسیاری آثار دیگر اشاره نمود. با این حال، هیچیک از این آثار نتوانستند به موفقیت و جایگاهی مانند گلستان برسند.[۱۸]
کتاب گلستان نخستین بار در تبریز در سال ۱۸۲۲ میلادی به چاپ رسید. تا قبل از گلستان، هیچ کتاب دیگری به زبان فارسی با استفاده از دستگاه چاپ منتشر نشده بود.[۱۸] محمدعلی فروغی در سال ۱۳۱۶ خورشیدی گلستان را برای اولین بار، به طور علمی تصحیح کرد.[۱۸] پس از آن شرحها، فرهنگها و تصحیحهای مختلفی از گلستان منتشر شد که یکی از مهمترین و دقیقترین آنها، تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی است که در سال ۱۳۶۸ عرضه گردید.[۱۸]
غزلیات
غزلیات سعدی مجموعهٔ شعرهاییست که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آنها بوسیلهٔ استادان زبان و ادب فارسی منتشر شدهاست. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد.[۱۲]
سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست.[۳] بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیدهاست.[۳]
محور بیشتر غزلهای سعدی، عشق است.[۱۲] سعدی از معدود شاعرانی است که غزلهای عاشقانهاش از ابتدا تا انتها عاشقانه باقی میماند.[۳] غزلهای عاشقانهٔ سعدی، به سادگی، خلوص و زمینی بودن شهرهاند.[۳] سعدی همچنین در سرایش غزلیات خود، به وزنهای دوری (اوزان طربانگیز مانند فَعَلاتُ فاعِلاتُن فَعَلاتُ فاعِلاتُن یا مُفتَعِلُن مَفاعِلُن مُفتَعِلُن مَفاعِلُن) توجه ویژهای نشان دادهاست.[۱۹]
علاوه بر غزلهای عاشقانه، سعدی غزلهای عارفانه و غزلهای پندآموز نیز سرودهاست.[۳] فروغی در تدوین کلیات سعدی، غزلهای پندآموز و عارفانه را از بقیه غزلها جدا کرده و در فصلی مجزا با عنوان مواعظ آوردهاست.[۳]
غزلیات سعدی در چهار کتابِ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شدهاست.[۲]غزلیات قدیم را سعدی در دوره جوانی سروده و سرشار از شور و شعف است. خواتیم مربوط به در دوران کهنسالی سعدی و دربرگیرنده زهد و عرفان و اخلاقیات است. بدایع و طیبات، مربوط به دوران میانسالی و پختگی سعدیاند؛ هم شور و شعف جوانی و هم زهد و عرفان را در بر میگیرند. طیبات و بدایع به لحاظ هنری نیز به دو بخش دیگر برتری دارد.[۱۹]
در عین حال که سبک شعریِ سعدی از توانِ تخیّل و تصویرآفرینی پیچیده و بالایی بهره دارد، بهگونهٔ شگفتانگیز و نبوغآمیزی ساده و روان است؛ سادگی و روانیای که حاصل و زاییدهٔ شیوهٔ موجز، نرم، آرام، و دلنشین بیان اوست.[۲۰]
هزلیات
در مجموعه آثار سعدی، سه رساله با نامهای مطایبات، مضحکات و خبیثات دیده میشود که به مجموعه آنها هزلیات گفته میشود. مطایبات، مجموعهای از لطیفهها و داستانهای جنسی است که در نگارش آنها از الفاظ جسورانه و بیان عریان و بیپروا استفاده شدهاست. بافت کلام و تسلط زبانی در سرایش آنها بهگونهای است که میتوان اطمینان یافت شاعر آنها سعدی است.[۳]خبیثات و مضحکات به نثر نوشته شدهاند و در نسخه لرد گرینوی (که سی سال پس از درگذشت سعدی نوشته شده و نسخه اساس غلامحسین یوسفی و محمدعلی فروغی نیز بوده) اثری از آنها نیست.[۳]
سبک و ویژگیها
به طور کلی، سعدی را میبایست از شاعران سبک عراقی بهحساب آورد. با این حال، نشانههایی از سبک خراسانی در آثار وی مشاهده میشود. وی در دورهای که استفاده از انواع آرایههای ادبی توسط سخنوران رواج پیدا کردهبود، به سادگی زبان رودکی و فردوسی روی آوردهاست.[۲۱]
سهل ممتنع
سهل یعنی آسان و ممتنع یعنی محال. یکی از مهمترین ویژگیهای آثار سعدی، سهل و ممتنع بودن آنهاست.[۲۲] معنی و مفهوم آثار سعدی به سادگی دریافته میشود و در ظاهر، نگارش چنین جملات یا ابیاتی ساده بهنظر میرسد. اما در عمل، تقلید یا پدیدآوردن آثار مشابه، دشوار یا غیرممکن میشود.[۲۲] دلیل بروز این ویژگی در آثار سعدی، پرهیز وی از تکلف و تصنع و در عین حال تسلط کامل او بر زبان فارسی است؛ با این ترفند، سعدی توانستهاست مطالب پیچیده و دشواری را به سادهترین شکل ممکن بیان کند.[۲۲] سعدی -برخلافِ مصنوع نویسان- از اصطلاحات و عناصری که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دارند بهوفور استفاده کردهاست.[۲۲] زبان سعدی، به زبان محاوره در روزگار خود بسیار نزدیک است و حتی از مثلهای متداول در زبان فارسی نیز بهره بردهاست.[۲۳]
یکی دیگر از عواملی که باعث سهل بودن آثار سعدی میشود، وسیع بودن دایره واژگانی است؛ هریک از کلماتی که سعدی بهکار میبرد، نقش ویژهای در القای مفهوم دارد. وی در عین حال، از واژگان دشوار و مهجور یا واژگان عربی کمترین استفاده ممکن را نمودهاست.[۲۳] گذشته از حسن انتخاب کلمات، سعدی عموماً ارکان جمله را در جای اصلی خود قرار میدهد و به همین دلیل، فهم جملات وی در قالب شعر یا نثر آسان میشود.[۲۳] رعایت چنین قاعدهای، با توجه به ضرورت شاعر در رعایت وزن، قافیه، ردیف و مصراعبندی، کار دشواری است که سعدی بهخوبی از عهده آن برآمدهاست.[۳]
سعدی در استفاده از آرایههای ادبی زیاده روی نکردهاست. استعارهها و مجازهای سعدی، عموماً نزدیک به ذهن است و باعث ایجاد زیبایی و رعنایی در شعر میشود.[۲۲] وی در انتخاب وزن برای اشعار خود نیز به ساده و روان بودن آن توجه داشتهاست؛ چنانکه وزنهای ثقیل و پیچیده در اشعار او بهندرت بهچشم میخورد.[۲۲]
ایجاز
ایجاز یعنی کوتاه کردن سخن و گفتن معنی بسیار در لفظ کم.[۲۴] در دوران سعدی، ادبیات فارسی به اطناب (درازگویی) متمایل شدهبود و نویسندگان و شاعران بهمنظور هنرنمایی، با افزودن جملات معترضه، استفاده از واژگان مترادف و شگردهای دیگر، کلام خود را طولانی میکردند.[۲۴] یکی از ویژگیهای سبک سعدی، بهکاربردن ایجاز است.[۲۴] سعدی درحالیکه اطلاعات ضروری برای فهم موضوع را در اختیار خواننده قرار میدهد، از دادن اطلاعات اضافی هم بهجد اجتناب میکند. در گلستان و بوستان حکایتهای متعددی وجود دارد که در آنها از مقدمهچینی و تفصیل غیرضروری اجتناب شده و مطلب صرفاً در چند بیت یا چند جمله کوتاه بیان شدهاست.[۳]
یکی دیگر از تکنیکهای اصلی سعدی در بهکارگیری ایجاز، حذف کردن بخشی از جمله است؛ بهگونهای که ذهن خواننده، ناخودآگاه بخش حذفشده را درج میکند و متوجه کمبود آن در جمله نمیشود.[۳]
طنز
یکی از ویژگیهای بارز سعدی، شوخطبعی، نکته دانی و طنازی اوست. در آثار گوناگون او اعم از غزلیات، بوستان، گلستان و غیره، همهجا آثاری آشکار یا پنهان از نکتهسنجی و طنز سعدی میتوان یافت.[۲۵] وی مفاسد و معایب جامعه خود را با طنز ملایمی به تصویر میکشد و از آن انتقاد میکند.[۲۶]
تخلص
تخلص نام هنری است که شاعر برای خود برمیگزیند و در اشعار خود (به خصوص در غزل) از آن استفاده میکند. بسیاری از شاعران، از جمله سعدی، با تخلص خود مشهورند.[۲۷]
سعدی تخلص خود را به واسطه ارادتی که به سعد بن ابوبکر، فرزند حاکم وقت شیراز داشت، انتخاب کردهاست.[۲][۵]
سعدی در استفاده از تخلص بسیار جدی بوده و در ۹۷٪ از غزلیاتش از تخلص استفاده کردهاست.[۲۷] تخلص اغلب در بیت آخر غزل قرار داده شده، اما در مواردی نیز بعد از بیت تخلص، یک یا چند بیت دیگر آمدهاست.[۲۷] سعدی در ۵۷ درصد موارد، تخلص خود را به صورت سوم شخص مفرد و در بقیه موارد به صورت دوم شخص مفرد بهکار بردهاست.[۲۷]
تاثیرپذیری
از فردوسی
سعدی به شاهنامه فردوسی علاقهمند بود و از آن تأثیر میپذیرفت؛ چنانکه بارها از شاهنامه یاد کردهاست و اشارههای مختلفی به نامهای اساطیری شاهنامه، ابیات شاهنامه و خود فردوسی داشته است.[۲۸] این تاثیرپذیری را بهخصوص در کتاب بوستان میتوان دید که سعدی آن را در وزن و قالب شعری شاهنامه سرودهاست.[۲۸] در بوستان میتوان بیتهایی را یافت که بافت کلام فردوسی را دارند و این نشاندهنده انس سعدی با شاهنامه بودهاست.[۳] علاوه بر این، شباهتهای محتوایی و دیدگاههای فکری مشترک را نیز میتوان در آثار سعدی یافت.[۲۹] سعدی به قصد پند و اندرز سیاسی، بیش از همه چیز از داستانهای شاهنامه کمک میگیرد.[۳۰]
در بوستان حکایتی هست با این مضمون که کسی در محفلی، از شعر سعدی تمجید میکند، اما در عین حال، وی را شاعری حماسهسرا قلمداد نمیکند. سعدی در جواب این فرد پراکندهگو، عنوان میکند که سرِ جنگ ندارد وگرنه، مجال سخن بر او تنگ نیست.[۳۱] سعدی، در پی آن، دو حکایت حماسی نقل میکند[۳۲][۳۳] و واژگانی مشابه واژگان شاهنامه را برای نامیدن سلاحها و حرکتهای جنگی بهکار میبرد.[۳] با این حال -علیرغم ادعای خود- در خلق یک اثر حماسی ناموفق بودهاست.[۲۱][۳]
از امام محمد غزالی
سعدی، دانشآموخته نظامیه بغداد است و بهواسطه تحصیل در این مدرسه، به صورت غیرمستقیم از تعالیم امام محمد غزالی بهرهمند شده و از او تأثیر پذیرفتهاست. سعدی از وی با عنوان امامِ مرشد یاد میکند. به عقیده برخی از سعدیشناسان از جمله ضیاء موحد، بررسی اندیشه سعدی بدون در نظر گرفتن آثار غزالی به عنوان خاستگاه فکری و عقیدتی سعدی، میسر نیست.[۳]
از سنایی
سنایی، نخستین شاعری است که به قالب غزل تشخص بخشید.[۳] سعدی نیز در سرودن غزل به زبان سنایی توجه کامل داشتهاست.[۳] بهطور خاص، سنایی اولین شاعری بود که در غزل، بهطور جدی تخلص را بهکار برد و چنانکه میدانیم، سعدی هم کاربرد تخلص در غزل را تکرار کردهاست.[۳] سعدی در چندین قسمت از ترجیعبند مشهور خود[۳۴]، از غزلیات سنایی -با همان وزن و قافیه- استقبال کردهاست.[۲۱] با مقایسه اشعار این دو شاعر، میتوان دریافت که سعدی، سبکی را به کمال رسانده که سنایی شروع کردهاست.[۲۱]
علیرغم پیروی سعدی از زبان سنایی در سرودن غزل، نظر سنایی در مواردی مورد تعرض و انتقاد سعدی واقع شدهاست؛ چنان که سنایی در جایی به تمثیل گفته: خفته را خفته کی کند بیدار؟[۳۵] اما سعدی چنین معنایی را باطل دانسته و به شعر[۳۶] گفتهاست که حتی از نوشتهای بر دیوار هم میتوان پند آموخت.[۲۱]
از انوری
انوری مانند سعدی از نبوغ زبانی قابل توجهی برخوردار بوده است؛ وی به زبان محاوره نزدیک شدهبود و از آرایههای ادبی پیچیده پرهیز میکرد.[۳] این تکامل زبانی، تاثیر بارزی بر اشعار سعدی داشت؛ بهطوریکه بسیاری از غزل های انوری را استقبال کردهاست.[۲۱] توجه دقیق و مداوم سعدی به دیوان انوری و بهرهگیری از زبان و سبک او، بهخصوص در قصیده، انکارناپذیر است.[۳] هرچند که ضیاء موحد، سعدیشناس، معتقد است که در تاثیر گرفتن سعدی از غزل عاشقانه انوری نباید اغراق کرد[۳]، اما سیروس شمیسا، استاد ادبیات فارسی، سعدی را در غزل تابع تمام عیار انوری میداند.[۳۷] از نظر وی، سعدی هم به زبان ساده و همهفهم انوری توجه داشته و هم به پیروی از او، از عشق صوری و زمینی مبتنی بر سوز و گداز و وصال و فراق سخن گفتهاست.[۳۷]
تأثیرگذاری
بر زبان فارسی
کلام سعدی تأثیر انکارناپذیری در زبان و ادبیات فارسی داشتهاست، آنچنانکه شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. محمدعلی فروغی در این باره میگوید:[۱۵]
«گاهی شنیده میشود که اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست، ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفتهاست؛ بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم؛ یعنی سعدی شیوه نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شدهاست.»
شعر و نثر سعدی، همواره بهعنوان یکی از منابع متداول برای آموزش زبان فارسی مطرح بودهاست. کتاب گلستان، سالیان زیادی به عنوان منبع آموزشی برای مکتبخ