- جدید
- ناموجود

توجه : درج کد پستی و شماره تلفن همراه و ثابت جهت ارسال مرسوله الزامیست .
توجه:حداقل ارزش بسته سفارش شده بدون هزینه پستی می بایست 180000 ریال باشد .
توجه : جهت برخورداری از مزایای در نظر گرفته شده برای مشتریان لطفا ثبت نام نمائید.
یوهانس برامس | |
---|---|
![]() |
|
اطلاعات | |
تولد | ۷ مهٔ ۱۸۳۳ هامبورگ، آلمان |
ملیت | آلمانی |
مرگ | ۳ آوریل ۱۸۹۷ میلادی (۶۳ سال) وین |
سبک(ها) | رمانتیک |
یوهانِس برامس (به آلمانی: Johannes Brahms)(۱۸۹۷–۱۸۳۳)، موسیقیدان بزرگ آلمانی در سبک رمانتیک است. وی در شهر هامبورگ آلمان چشم به جهان گشود و در شهر وین در اتریش ساکن شد.
موسیقیپژوهان در تاریخ از یوهانِس برامس، یوهان سباستیان باخ، و لودویگ فان بتهوون به عنوان سه آهنگساز بزرگ نام بردهاند.
یوهانس برامس در سال ۱۸۳۳ در شهر هامبورگ آلمان در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی موسیقی را نزد پدرش که نوازنده کنترباس بود فرا گرفت.
برامس با ویولونیستهای مشهوری چون رمنی و یواخیم آشنا شد و در طول این آشنایی بود که رمنی موسیقی محلی مجارستان را به برامس معرفی کرد و تحت تأثیر آن برامس رقصهای مجار خود را نوشت.
شومان در سالهای آخر عمرش در گاهنامه جدید موسیقی نوشتاری تحت عنوان راههای نو راجع به برامس نوشت و او را نابغه اعلام کرد که در نتیجه توجه بسیاری را به آثار او معطوف ساخت. با مرگ کلارا در سال ۱۸۹۶ ضربه مهلکی بر برامس وارد آمد و از این به بعد بود که برامس هر چه بیشتر خود را در آستانه مرگ احساس میکرد. تحت تأثیر این احساس بود که برامس با وقارترین لیدهایش به نام چهار آواز جدی و پرلودهای کورال را برای ساز ارگ نوشت.
همان گونه که جریان موسیقی رمانتیک نیمه نخست سده نوزدهم در آثار واگنر به حد کمال خود رسید. همزمان با آن جریان موسیقی رمانتیک –کلاسیک مندلسون و در اواخر شومان در آثار برامس به حد نهایی و کمال مطلوب انجامید. هر دو نابغه بزرگ قرن نوزدهم، واگنر و برامس از نظر سبک موسیقیایی دقیقاً در نقطه مقابل یکدیگر قرار داشتند و در موسیقی آنها به ندرت عوامل مشترکی یافت میشود.
بدون شک برامس یکی از برجستهترین آهنگسازان رمانتیک به شمار میآید و موسیقی پژوهان از سه «ب» در تاریخ، باخ، بتهوون و برامس به عنوان سه آهنگساز بزرگ نام بردهاند.
یکی از خصوصیات برجسته موسیقی رمانتیک گرایش به موسیقی فولکوریک است و برامس نیز یکی از آهنگسازانی است که به موسیقی فولکوریک آلمانی علاقه شدیدی داشت و در نتیجه بیشتر نغمههای سازی و آوازی او رنگ و بوی آهنگهای محلی را دارند.
برامس جوان چند کنسرت عمومی اجرا کرد، اما به عنوان یک پیانیست مشهور نشد؛ گرچه بعداً او در زندگیاش نخستین نمایش از پیانو کنسرتو شماره یک در سال ۱۸۵۹ و پیانو کنسرتو شماره دو در سال ۱۸۸۱ را اجرا کرد.
برامس دست به کار تصنیف موسیقی شد، اما کوششهای او توجه کسی را جلب نکرد، تا اینکه او با ادوراد رم نی در سال ۱۸۵۳ در یک تور، کنسرت را ادامه داد. در این تور اوبا ژوزف یواخیم، فرانتس لیست وبعداَ با آهنگساز بزرگ آلمانی روبرت شومان آشنا شد.
گرچه ادوارد رم نی از کوتاهی برامس نسبت به احترام به لیست دلخور شده بود اما در دربار وایمار، جایی که لیست موسیقیدان آن دربار بود، قطعه سونات B minor را صمیمانه اجرا کرد.
بسیاری از دوستان برامس ذکر کردهاند که ادوارد رم نی، شخصیت درباری لهستانی، از برامس جوان انتظار داشت که با تمرینهای عمومی همنوایی کند و مودبانه یک قطعه مشهور را تحسین نماید که برامس در انجام دادن یا ظاهر نشدن هر دو موفق نشد بنابراین با فروتنی تحسین کرد. او به برامس گفت که دوستی آنها باید خاتمه پیدا کند هرچندروشن نبودکه آیا دلیل آن، بیاحترامی بودکه به لیست شده بود یا چیز دیگری.
به هر حال یواخیم یکی از نزدیکترین دوستان او شده بود، و شومان، با مقالههایش نقش مهمی را در هوشیار کردن همگان برای قطعه هنری که مرد جوان مینواخت ایفا نمود و بدینوسیله از برامس جوان پشتیبانی کرد؛ بنابراین برامس با همسر شومان آشنا شد، کلارا آهنگساز و پیانیست که ۱۴ سال از او بزرگتر بود، با کسی که تمام عمر با او ادامه داد، با هیجانات احساساتی، اما همیشه ارتباط افلاطونی داشت. برامس هرگز ازدواج نکرد.
او در سال ۱۸۶۲ بطور دائم در وین اقامت نمود و کاملاً تمرکز بر آهنگسازی را شروع کرد. سرانجام برامس یک شهرت قوی را بنا نمود، و به زندگی خود بهعنوان یک آهنگساز بزرگ نگریست. این ممکن است بالاخره به او اطمینان داده تا تکمیل کننده اولین سمفونی اش باشد؛ بنابراین از سه سمفونی دیگر برای ترقی پیروی کرد (۱۸۷۷، ۱۸۸۳، ۱۸۸۵).
برامس سفرهای متعددی کرد، هم برای تجارت (تورهای کنسرت) و تفریح. او اغلب در فصل بهار ایتالیا را میدید؛ و معمولاً بهدنبال یک مکان روستایی خرم بود برای آهنگسازی در تابستان.
در سال۱۸۹۰، برامس ۵۷ ساله تصمیم گرفت آهنگسازی نکند. به هر حال معلوم بود، که نمیتواند از تصمیمش اطاعت کند؛ و در سالهای پیش از مرگش تعدادی از شاهکارهایش را تولید کرد، شامل دو سونات کلارینت اپوس ۱۲۰ (۱۸۹۴)، و چهار آواز مهم اپوس ۱۲۱ (۱۸۹۶)
نخستین سفر برامس برای اجرای کنسرت در بیست سالگی، این اقبال را برایش فراهم آورد که بتواند با دو تن از برجستهترین آهنگسازان همعصر خود یعنی فرانتز لیست و روبرت شومان دیدار کند. چون برامس پرورده آموزههای سنتی و محافظه کارانه بود، آثار لیست به نظرش گزافه گویی و فقدان فرم میآمد. اما در عوض، شومان کسی بود که جریان زندگی هنری و شخصی برامس را شکل بخشید. پس از چندی رفتوآمد در منزل روبرت و کلاراویک شومان در بحبحه زندگی پرفرزند شومان و ناراحتیهای عصبی روبرت و بستری او در آسایشگاه روانی، برامس به کمک کلارا آمد و هنگامی که کلارای پیانیست برای تأمین معاش به سفر و اجرای کنسرت میپرداخت به مراقبت از کودکان گذراند. وی پس از دو سالی که در منزل شومان سکنی گزیده بود رفته رفته به کلارا که چهارده سال از او بزرگتر بود، علاقهمند میشد، کشاکش روحی برامس میان وفاداری به روبرت و شیفتگی نسبت به کلارا میتواند سبب خلق آثار توفانی او در این دوران بوده باشد. پس از مرگ شومان ازدواج کلارا و برامس امکانپذیر بود، اما این دو با یکدیگر ازدواج نکردند و از آنجا که بسیاری از نامه هایشان را از میان بردند، هیچگاه نخواهیم دانست که میان آنها چه گذشته است. چند ماه پس از مرگ شومان، هر یک از آنان به راه زندگی خود رفت، اما تا پایان عمر دوستانی صمیمی ماندند. برامس هرگز ازدواج نکرد و برای او چنانکه مینویسد کلاراشومان «زیباترین تجربه زندگی» بود.[۱]
در سال ۱۸۹۶ هنگامی که کلاراشومانِ محبوب برامس به بستر مرگ افتاد، اندوه او در غالب اثری محصور کننده به نام «چهار آثار جدی»، که بر متنهایی از کتاب مقدس ساخته بود، تجسم یافت. در هفتم مارس ۱۸۹۷ برای شنیدن اجرای سمفونی چهارم خود به سختی در تالار کنسرت حضور یافت و حضار و نوازندگان ارکستر از او ستایشی عظیم به عمل آوردند. کمتر از یک ماه بعد برامس در شهر زنترالفریدهف (قبرستان مرکزی) در شصت و چهار سالگی به خاک سپرده شد.
در سال ۱۸۵۹ کنسرتو پیانوی شماره ۱ را ساخت که از نظر ارکستر اهمیت بسیار داشت و عدهای از منتقدین آن را «سمفونی همراه با پیانو» نام نهادند.
سه سونات، والسها، رقصهای مجار، چهار بالاد، راپسودیها، هفت فانتزی، سه اینترمتسو، واریاسیویی برروی تمهای شومان، پاگانینی و هندل. موسیقی پیانویی برامس حاوی گرمی احساس، هارمونی غنی و قوی رمانتیک هاست ولی در بیانی کلاسیک.
حدود ۲۶۰ لید و تعداد زیادی تنظیم آهنگهای محلی آلمانی، ازمهمترین لیدهای برامس «چهار آواز جدی»، رکوئیم آلمانی راپسودی برای صدای آلتو را میتوان نام برد.
اصولاً آهنگسازان رمانتیک توجه چندانی به نوشتن موسیقی مجلسی نداشتند و فقط در آثار برامس بود که موسیقی مجلسی ارزش فوقالعادهای یافت، تا حدی که میتوان او را جانشین بتهون تلقی کرد.
فرانتس شوبرت | |
---|---|
![]() |
|
اطلاعات | |
نام اصلی | فرانتس پیتر شوبرت |
تولد | ۳۱ ژانویه ۱۷۹۷ قریهٔ لیختنتال نزدیکی وین |
ملیت | اتریشی |
مرگ | ۱۹ نوامبر ۱۸۲۸ وین |
فرانتس شوبرت (به آلمانی: Franz Peter Schubert) (زادهٔ ۳۱ ژانویهٔ ۱۷۹۷ - درگذشتهٔ ۱۹ نوامبر ۱۸۲۸)، آخرین آهنگساز اتریشیِ بزرگ و برجسته مکتب کلاسیک / رمانتیک در عمر بسیار کوتاه خود ۹ سمفونی، ۱۴ کوارتت زِهی، ۲ تریوی پیانو و بسیاری آثار زیبای دیگر پدید آورد، اما بدون شک آنچه نام و جایگاه او را بیهمتا نگاه میدارد لیدهای اوست؛ ۶۰۳ لید یا ترانه در ۳۱ سال زندگیاش نشانگر آن است که او هیچوقت از آواز جدا نبوده است، هنگامی که به آثار مجلسی او نگاه میکنیم، تریوهای پیانو او را بسیار موفق مییابیم چرا که بیش از هر فُرم دیگری به خط آواز نزدیک است، در اغلب آثارش، ویولن و ویولنسل خط آواز را دنبال میکنند و پیانو در حقیقت همراهی کننده است، در میان تمام آهنگسازان، شوبرت بهترین راهنما برای قسمتهایی که قبلاً هرگز کشف نشده بود میباشد، شایان ذکر است که نتهای سازهای بادی او بر طبق نظر اغلب متخصصین موسیقی در واقع منحصر بفرد میباشند.
شوبرت علاقهٔ فراوانی به آواز داشت و بسیاری از کارهای زیبایِ آوازی (لیدِ) خود را در نوجوانی تصنیف کرد. در ۱۸ سالگی حدود ۱۵۰ کار آوازی ساخت و در ۱۹ سالگی، که تجارب بسیاری در ساخت موسیقی آوازی به دست آورده بود، ۱۸۰ اثر شامل کارهای آوازی، اپرا، سمفونی و مس خلق کرد
اولین سمفونی شوبرت در پاییز سال ۱۸۱۳ تنظیم شد و بوسیله ارکستر کونویک وین اجرا گردید. محلی که شوبرت حدود ۵ سال در آنجا مطالعه داشت و این البته اولین کار ارکستر بزرگ او بود، وی این اثر را برای سازهای زهی نرمال (متوسط) تنظیم کرده و سازهای بادی متشکل از یک فلوت، دو ابوا، یک کلارینت، یک فاگوت، دو ترومپت، دو هورن و یک تیمپانی میباشد، شروع و حرکت اول سمفونی در فُرم آداجیو میباشد، تغییر سازهای بادی در بخشهای متنوع این اثر ذوقی جادویی به همراه دارد
دومین سمفونی وی دقیقاً یک سال بعد از سمفونی شماره یک تنظیم شد و اختلاف بین این دو سمفونی را میتوان تأکید زیاد روی یک بخش جدید مانند ترکیب تکنیکی که در آن زمان درخور و مناسب شوبرت بود شمرد، ارکستراسیون مشابه همان ارکستراسیون سمفونی شماره یک است، در اجرا شاهد یک مقدمه آرام که خیلی آهسته و نرم در حرکت است میباشیم و در نهایت همزمان با ورود فلوت دوم، سازهای زهی و بادی به تکرار صداهایی موزون و هماهنگ میپردازند
سمفونی شماره ۵ جمع و جورترین سمفونی آهنگساز است و برای کوچکترین ارکستر (در قیاس با ارکسترهای سمفونیهای دیگرش) نوشته شده است، این ارکستر مشتمل است بر فلوت، دو ابوا، دو فاگوت، دو هورن، و سازهای زهی و در واقع ارکستری است هایدنی بدون ترومپتها و طبلها، نیز بدون کلارینتها که در تمام سمفونیهای دیگر شوبرت حضور دارند، این بازگشت به امکانات اندک قرن هجدهم ظاهراً مقارن است با تصمیمگیری آگاهانه شوبرت در مورد دست شستن از تقلید بتهوون در زمینه تصنیف سمفونی و برگشتن به سرچشمه کلاسیک هایدن و موتسارت
هر چند شوبرت را به خاطر کارهای آوازی اش در اصل به عنوان یک چکامه سرا میشناسند اما نمیتوان از کنار سمفونیهای او بخصوص سمفونی شماره ۸ یا ناتمام (Unfinished) در بی مینور و همچنین سمفونی شماره ۹ او معروف به بزرگ (The Great) در دو ماژور به سادگی گذشت، شوبرت این سمفونی را سه سال قبل از مرگش نوشت، سمفونی شماره ۸ یا ناتمام او برای ارکستری به بزرگی ارکستر سمفونی بزرگ در دو ماژور نوشته شده است که مناسب سالنهای کنسرت عمومی است سازهای بادی چوبی دوبل، جفتهای هورن و ترومپت، ۳ ترومبون، تیمپانی، به همراه سازهای زهی، مشکل اصلی احتمالاً آنجا بود که شوبرت فکر میکرد اثری میسازد که تقریباً شنوندهای نخواهد داشت و به همین دلیل در پاییز ۱۸۲۲ از تکمیل اثر منصرف شد و پس از آن همدیگر سعی نکرد کاملش کند یا به اجرایش درآورد، هنگامی که اثر را نیمه کاره رها کرد دو موومان اول را پاکنویس کرده بود اما فقط طرح مقدماتی یک اسکرتسو را ریخته بود، از طرحهای مقدماتی اش برای فینال اثری به جا نمانده. شوبرت شش سمفونی نخستش را نه به قصد اجرای عمومی بلکه برای گِردهماییهای موسیقی خصوصی خانواده و دوستان خانوادگی پدیدآورد، با وجود این، زبان موسیقایی شوبرت در آستانهْ بیست سالگی تقریباً شکل گرفته بود و نواختهای عدیده ملودی و هارمونی و بخصوص تغیرات جادویی تونالیته، همه ثابت میکنند که سراسر آثارش صدای موسیقی او را میدهد. دستنوشته دو موومان کامل سمفونی شماره ۸ سالها در اختیار دو برادر به نامهای یوزف و آنزلم هوتنبرنر از اهالی گراتس قرار داشت یکی از نشانههای غیرعادی بودن سمفونی «ناتمام» این است که تِمهای اصلی آن، چه در اکسپوزیسیونها و چه در برگشتها، نشانه پیانیسمو (خیلی ضعیف) دارند، نکته جالب توجه دیگر این سمفونی شروع هشت میزانی آغازین توسط ویولنسلها و کنترباسها است که در آن زمان برای شروعِ یک آلگروی سمفونیک بیسابقه بود
بر دستنوشته سمفونی بزرگ در دو ماژور شوبرت، که در بایگانی انجمن فیلارمونیک وین نگهداری میشود، تاریخ مارس ۱۸۲۸ به چشم میخورد. سالهای سال از روی ظواهر امر نظر میدادند که این اثر یکی از آثار عدیدهای است که در آخرین سال زندگی شوبرت ساخته شده است، لیکن دیگر معلوم شده که بخش اعظم این سمفونی تقریباً سه سال پیش تر از این تاریخ، یعنی در تابستان ۱۸۲۵ تصنیف شده است و شاید مارس ۱۸۲۸ صرفاً تاریخ بازبینی جامع و نهایی سمفونی باشد، به بیان دیگر، این سمفونی همان سمفونی موسوم به «گموندن - گاستاین» است که شوبرت در جریان تعطیلاتی در ناحیه کوهستانی گاستاین در تابستان ۱۸۲۵ روی آن کار میکرد و بسیاری از شوبرت شناسان از سِر جورج گروو به بعد آن را گمشده میدانستند شواهد این تاریخ گذاری مجدد را نخستین بار جان رید، شوبرت شناس بریتانیایی در کتابی به نام «شوبرت؛ سالهای واپسین» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد عرضه کرد. او آثار کاملاً قابل استنادی را تا سال ۱۸۲۸ بررسی میکند و به روشنی نشان میدهد که نیمرخ آفریدههای شوبرت در این دورهُ واپسین در صورت حذف این سمفونی به مراتب واضحتر مینماید. سمفونی با یک مقدمه آرامِ وسیع و قدرتمندانه آغاز میشود، تِم آغازین که نخست با دو هورن بدون همراهی نواخته میشود، معنا و اهمیتی دارد که تا ورای مقدمه ادامه پیدا کرده و بسط داده میشود
دوازدهمین فرزند درمیان ۱۴ فرزند خانوادهٔ شوبرت، فرانتس نخستین درسهای پیانوی خود را از پدرش گرفت، درحالیکه از برادر بزرگترش نواختن ساز آلتو را میآموخت. از ۱۸۰۸ تا ۱۸۱۳ او خوانندهٔ گروه کر سلطنتی وین است و همزمان در همانجا از آنتونیو سالیری درس موسیقی میگیرد. در همین دوره و باوجود مخالفتهای پدرش، که حتی وی را از ورود به خانه و دیدار مادرِ رو به مرگش بازمیدارد، شوبرت شروع به آهنگسازی میکند. در آغاز، نوشتن برای پیانو را میآزماید، ولی خیلی زود به نوشتن برای سایر سازها و فرمها نیز مبادرت میورزد؛ ازجمله ۸ چهارنوازی (کوارتت) برای سازهای زهی و بهویژه ترانههای آلمانی (لید: Lieder). در ۱۸۱۳ (۱۶سالگی) و درحالیکه بسیار زیر تأثیر آهنگسازان بزرگی چون هایدن، موتسارت و بتهوون است، نخستین سمفونی خود را مینویسد، و اندکی بعد، در ۱۷سالگی، نخستین اپرا، نخستین مس، و بهویژه نخستین شاهکارِ لیدِ خود، یعنی Gretchen am Spinnrade را میآفریند. در سال ۱۸۱۸ شوبرت بهعنوان معلم سرخانهٔ فرزندان کُنت استرهازی در مجارستان مشغول کار میشود. او بجز این دوره، بیشترِ زندگی خود را در وین سپری کرد و بهدلیل بیکاری و بیپولی، بیشتر روزهای عمرش را در منزل دوستانش گذراند و زندگی خود را وقف آهنگسازی کرد. در ۱۸۲۳، شوبرت به بیماری سیفلیس دچار شد و این برروی آثار او تأثیر گذاشت و وی هرچه بیشتر به آثار هرچه ژرفتر روی آورد. او در ۳۱ سالگی براثر بیماری تب تیفوئید در شب ۱۶ نوامبر ۱۸۲۸ درگذشت و او را همانطور که وصیت کرده بود در جوار آرامگاه بتهوون به خاک سپردند.
ازجملهٔ این آثار میتوان به اینها اشاره کرد:
ماهی قزلآلا (پنجنوازی (کوینتت) برای پیانو و سازهای زهی)