- جدید
- ناموجود

توجه : درج کد پستی و شماره تلفن همراه و ثابت جهت ارسال مرسوله الزامیست .
توجه:حداقل ارزش بسته سفارش شده بدون هزینه پستی می بایست 100000 ریال باشد .
یوهان سباستیان باخ (به آلمانی: Johann Sebastian Bach) (۲۱ مارس ۱۶۸۵ - ۲۸ ژوئیه ۱۷۵۰) آهنگساز و نوازنده ارگ آلمانی بود که آثارش برای دسته آواز، ارکستر و تکسازها، تقریباً تمام انواع متفاوت موسیقی دورهٔ باروک را دربرمیگیرد و موسیقی آن دوران را به بلوغ خویش رساندهاست. با وجود اینکه او شکل تازهای را از موسیقی ارائه نکرد، ولی توانست سبکِ شایع در موسیقی آلمان را با فنون کنترپوان، غنی سازد. این فنون، مبنی بر تنظیم چیدمان هارمونیک و موتیف در مقیاس کوچک و بزرگ بود و همچنین سازواری[۱] ریتمها و بافتهای برگرفته از موسیقی کشورهای دیگر چون ایتالیا و فرانسه را شامل میشد.
لطافت قوی موسیقی باخ و گستردگی حاصل هنر وی، او را به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان غرب در سنت تُنال مشهور ساختهاست. با توجه به عمق معنایی، قوّت فنی و زیبایی هنرمندانه، آثاری چون کنسرتوهای براندنبورگ، سوئیتها و پارتیتاها برای ساز کلاویهای، مس در سی مینور، پاسیون به روایت متای قدیس، پیشکش موسیقایی، هنر فوگ و تعداد فراوانی کانتات که ۲۲۰تا از آنها برجاماندهاست، را میتوان نام برد. نمونهای از این ویژگی سبکگرایانه را در قطعهٔ زیر، در همسرایی «شکوه خداوند هماره در اوج باد» (به آلمانی: Ehre sei Gott in der Höhe) از ارتاریوی کریسمس، تصنیفشده به سال ۱۷۳۴ طی دوران بلوغ هنری وی، میتوان مشاهده کرد.
یوهان سباستیان باخ | |
---|---|
![]() نقاشی چهرهٔ آهنگساز به سال ۱۷۴۸، اثر هوسمان
|
|
اطلاعات پسزمینه | |
تولد | ۲۱ مارس ۱۶۸۵(۱۶۸۵-03-۲۱) آیزناخ، تورینگن، آلمان |
ملیت | آلمانی |
مرگ | ۲۸ ژوئیه ۱۷۵۰ میلادی (۶۵ سال) لایپزیگ، زاکسن، آلمان |
ساز(ها) | ارگ |
یوهان سباستین باخ عضوی از شگفتآورترین تبار موسیقایی تمام اعصار بود. در زمانی بیش از ۲۰۰ سال، خاندان باخ توانست دوازده نوازنده و آهنگساز شایسته و توانا را تربیت نماید. این بازهٔ زمانی دورانی بود که کلیسا، دولت محلی و طبقهٔ اشراف، حمایتی قابلتوجه از ساخت موسیقی به شکل حرفهای در سرزمینهای آلمانیزبان و بخصوص در بخشهای غربی تورینگن و زاکسن، به عمل میآوردند. پدر سباستین، یوهان آمبروزیوس باخ، نوازندهٔ چیرهدست ویولن، ترومپتزن دربار و رهبر دستهٔ نوازندگان شهری در آیزناخ – شهری با جمعیت ۶۰۰۰ نفر - در تورینگن آلمان، میزیست. وظیفهٔ او در این شهر، تنظیم موسیقی غیرروحانی و شرکت در موسیقی کلیسایی بود. عموهای سباستین همگی در موسیقی حرفهای بودند که از ارگنواز کلیسا تا نوازندهٔ دستهٔ موسیقی بارگاه شاهی تا آهنگساز در میان آنها یافت میشد. اسناد امروزی مشخص میکنند که نام باخ در آن زمان میرفت تا به معادلی برای موسیقیدان تبدیل شود. خاندان باخ هماره به موفقیتهای موسیقایی خود افتخار میکردند و حدود سال ۱۷۳۵ باخ شجرهنامهای را با عنوان «سرچشمهٔ موسیقی در خاندان باخ»[۲] نگاشت که در آن به پیگیری نسلهای مختلف دودمانش که در موسیقی به موفقیت دست یافتند، پرداخت.
مادر او در سال ۱۶۹۴ و پدرش سال بعد درگذشت. کودک ۱۰ سالهٔ یتیم به دست برادر بزرگترش یوهان کریستف باخ که آن موقع بیست و چند ساله بود، سپرده شد. وی در اوردروف - شهری در حوالی محل زندگی پدر و مادر باخ - ارگنواز بود. او در منزل برادرش به نسخهبرداری، مطالعه و اجرای موسیقی پرداخت و مشخصاً تحت آموزش ارزشمند وی قرار گرفت. این مساله او را با آثار موسیقیدانان بزرگی که در آن دوران از جنوب آلمان برخاسته بودند، مواجه ساخت که از میان آنان میتوان به پاکلبل و فروبرگر اشاره نمود. همچنین، رویارویی او با موسیقی شمال آلمان و نوازندگان فرانسوی چون لولی، لویی مارشان و مارین مارای محتمل است. باخ کوچک احتمالاً ناظر و دستیار فرایند تعمیر و نگهداری ارگها بودهاست که این مقدمهای میگردد بر فعالیت حرفهای تمامْعمر او بهعنوان مشاور ساخت و بازساخت ارگها. در آگهی درگذشت باخ به این نکته اشاره شدهاست که وی زمانی به نسخهبرداری آثار برادرش میپرداختهاست ولی به دلیل اینکه آن نُتنوشتهای موسیقی ارزشمند بودهاند و جزو اموال شخصی محسوب میگشتهاند، یوهان کریستف، باخ جوان را از رونویسنمودن آنها بازداشت.
در ۱۴ سالگی سباستین توانست به همراه دوست و هممدرسهای خود، گئورگ اُرْدمان، برای درسخواندن در مدرسهٔ معتبر سنت میکائیل در لونهبورگ، کمکهزینهٔ تحصیلی دریافت کند. لونهبورگ با هامبورگ، بزرگترین شهر آلمان، فاصلهٔ چندانی نداشت. احتمالاً باخ به همراه دوستش مسافت طولانی از اوردروف تا لونهبورگ را بخشی پای پیاده و بخشی با کالسکه طی کردهاند. دو سالی که وی در لونهبورگ و در مدرسهٔ سنتمیکائیل حضور یافت، دوران حساسی برای او به نظر میرسد زیرا که طی این دوره بیش از آنی که در تورینگن ممکن بود، با نحلههای متفاوت فرهنگ اروپایی رویارو گشت. علاوه بر خوانندگی به عنوان کاپلا در دستهٔ کر، نواختن ارگ سه صفحهکلیدی و هارپسیکورد مدرسه توسط وی، محتمل بهنظر میرسد. همچنین، او احتمالاً زبان فرانسوی و ایتالیایی را آموخته و بستر آموزشی کاملی در زمینهٔ خداشناسی، زبان لاتین، تاریخ، جغرافیا و فیزیک کسب نمودهاست. در این مدرسه، او در جمع پسران اشرافزادگان شمال آلمان که جهت آمادهشدن برای مشاغل مهمی در زمینهٔ دیپلماسی، حکومت و نظام به این مدرسهٔ برگزیده فرستاده شده بودند، قرار گرفت. به نظر میرسد که وی با ارگنوازان مشغول در شهرهای نزدیک لونهبرک، ملاقاتهایی داشتهاست که از آنها میتوان به گئورگ بوم در یوهانسکیرشه اشاره کرد. همچنین، باخ جوان دستکم یک بار جهت شنیدن ارگنوازی راینکن، رنج طیکردن فاصلهٔ صد کیلومتری تا هامبورگ را با پای پیاده، بر خود هموار کردهاست. از دیگر ارگنوازانی که وی در هامبورگ ملاقات کردهاست میتوان به برونز اشاره نمود. از طریق این موسیقیدانان، به احتمال، وی توانستهاست به بزرگترین سازهایی که تا آن دوران عمر دیده و نواخته بود، دسترسی یابد. همچنین آشنایی وی با مکتب موسیقی شمال آلمان و بخصوص آثار دیتریش بوکستههود و مقولاتی در نظریهٔ موسیقی که در تسلط این مردان بود، محتمل است.
در ژانویهٔ ۱۷۰۳، کمی پس از فارغالتحصیلی، باخ در نمازخانه دربار «دوک یوهان ارنست» در وایمار – شهری بزرگ در تورینگن - بهعنوان نوازندهٔ درباری سمتی کسب کرد. نقش او در این گروه نوازندهٔ درباری نامشخص است اما به نظر میرسد که وظایفی پَست و غیرمرتبط با موسیقی را شامل میشدهاست. طی اقامت هفتماههاش در وایمار توانایی او در نواختن سازهای کلاویهای شهرت یافت و از او دعوت شد که ارگ جدید کلیسای بونیفاسیوس در آرنشتات را بررسی نماید و تکنوازی آغازین را روی آن انجام دهد. خانوادهٔ باخ روابط نزدیکی با مردم شهر آرنشتات داشتند. این شهر در ۱۸۰ کیلومتری جنوبغربی وایمار و در کنارهٔ جنگل بزرگ قرار دارد. در اوت ۱۷۰۳، وی سمت ارگنواز در کلیسای یادشده را پذیرفت. این سمت وظایف سبک و حقوق نسبتاً زیادی داشت و علاوه بر اینها باخ به ارگی نو، بدون مشکلات فنی و کوکشده با معیارهای نوین دسترسی داشت که این معیارهای جدید کوک ساز، استفاده از حوزهٔ وسیعی از شستیها را ممکن میساخت.
در همین دوران اقامت در آرنشتات بود که باخ به طور جدی آغاز به تصنیف پرلودهایی برای ارگ نمود که از میان آنها میتوان به قطعهٔ مشهور «توکاتا و فوگ در ر مینور» اشاره کرد. این آثار که در مکتب موسیقایی ذوقی و بداههنوازانهٔ شمال آلمان جای میگیرند، نشانگر تنظیم موتیفی قابلتوجهی هستند (که در آن یک ایدهٔ کوتاه و سادهٔ موسیقایی به شکل قوی در طول یک موومان کاوش میشود). با این وجود، در این آثار آهنگساز هنوز با مسئلهٔ ساختار عمده دست به گریبان است و هنوز برای پرورش و توسعهٔ تواناییهای کنترپوآننویسیاش (که در آن دو یا بیش از دو ملودی به طور همزمان با یکدیگر تعامل میکنند) مدت زمانی در پیش دارد.
چند سال پس از تصدّی آن مقام در آرنشتات، با وجود ارتباطات خانوادگی قوی و کارفرمایی مشتاق به موسیقی، بین ارگنواز جوانِ سرسخت و زودرس و مسوولین تنشهایی به وجود آمد. وی آشکارا از معیارهای خوانندگان دستهٔ کر ناراضی بود. جدیتر از این مسئله، غیبت بدون اجازهٔ چندماههای در خلال ۱۷۰۵ تا ۱۷۰۶ بود که در این فاصلهٔ زمانی برای ملاقات استاد بزرگ، بوکستههود، از آرنشتات به شهر شمالی لوبک سفر کرده بود. وی یک ماه مرخصی گرفته بود ولی این سفر بیش از سه ماه به طول انجامید. این رویداد معروف در زندگی وی شامل سفری ۸۰۰ کیلومتری (رفت و برگشت) با پای پیاده برای ملاقات مردی بود که باخ او را پدر ارگنوازان آلمانی میدانست. این ملاقات، سبک بوکستههود را سنگِ بنایِ آثار اولیهٔ باخ قرار داد و این مسئله که وی مدت زمانی بیش از مرخصی یکماههاش را صرف این ملاقات کرد، مشخص میکند که زمانی که با استاد پیر گذراند، بیاندازه برای هنر باخ مهم بودهاست.
در سال ۱۷۰۶، با وجود موقعیت خوبش در آرنشتات، باخ دیگر فمیده بود که باید از محیط اجتماع خانوادگی بگریزد و در حرفهاش پیش رود. در ژوئن ۱۷۰۷، سمت جذابتری به او پیشنهاد شد؛ ارگنوازی در کلیسای «سنت بلاسیوس کیرشه» در مولهاوزن، شهر شمالی بزرگ و مهم، که این مسوولیت پیشتر بر عهدهٔ ارگنواز چیرهدست یوهان گئورک آل بود. او این سمت ارشد را که از بابت درآمد و شرایط (مانند وضعیت دستهٔ کُر) بهتر بود، پذیرفت. او، چهار ماه بعد از نقل مکان به مولهاوزن، با دخترِ پسرعمویِ پدرش که اهل آرنشتات بود و ماریا باربارا نام داشت ازدواج کرد.[۳] آنها صاحب هفت فرزند شدند که چهارتای آنها به بزرگسالی رسیدند. از این چهار، سه پسر – ویلهلم فریدمان باخ، یوهان کریستین باخ و کارل فیلیپ امانوئل باخ – آهنگسازان سبک مصنوع روکوکو که در پی سبک باروک ظاهر شده بود، گشتند.
کلیسا و شورای شهر مولهاوزن باید از این مدیر موسیقی جدید راضی بوده باشند. آنها با کمال میل و رضایت با طرح او برای بازسازی ارگ کلیسای سنتبلاسیوس، که هزینهٔ زیادی میبرد، موافقت کردند. به علاوه، مسوولین شورای شهر باید بخاطر قطعهٔ استادانه و شادی که برای افتتاح شورای جدید در ۱۷۰۸ نوشته بود («Gott ist mein König»، به فارسی: «خداوند شهریار منست»، BWV 71)، سرخوش گشته باشند که مبلغ سخاوتمندانهای به او پرداختند و در سالهای بعد دو بار از وی خواستند که آن را مجدداً اجرا نماید. این اثر مشخصاً در سبک آثار بوکستههود تصنیف گشته بود.
پس از مدت زمانی کمتر از یک سال در مولهاوزن، باخ این شهر را به مقصد وایمار ترک کرد. او قرار بود در این شهر سمت ارگنواز و کنسرتمایستر (مسوول دستهٔ موسیقی) دربار دوک وایمار را بپذیرد که این مقامها بسیار متفاوت با سمتی بود که در مولهاوزن داشت. حقوق دست و دلبازانهای که برای این مقام پرداخت میشد و امید به کار کردن با دستهای بزرگ از نوازندگان حرفهای دارای حقوق بالا، ممکن است باخ را در تصمیم خود مصممتر ساخته باشد. باخ و خانودهاش در خانهای که با پای پیاده، پنج دقیقه با قصر دوک وایمار فاصله داشت، مسکن گزیدند. سال بعد، اولین فرزندشان بدنیا آمد و خواهر بزرگتر و ازدواج نکردهٔ ماریا باربارا هم، برای کمک به کارهای خانه، نزد آنها آمد و تا پایان زندگیاش در سال ۱۷۲۹ با آنها همخانه بود. در همین شهر بود که دو فرزند مستعد باخ در موسیقی، ویلهلم فریدمان و کارل فیلیپ امانوئل، به دنیا آمدند.
موقعیت باخ در وایمار آغازگر دورانی پرقوّت از تصنیفِ آثاری برای سازهای کلاویهای و همچنین آثار ارکستری است که در خلال تصنیف این قطعات، وی به آن درجه از زبردستی فنی و اطمینان رسید که بتواند ساختارهای بزرگْمقیاسِ معمول و غالب را گسترش دهد و به شکلی ترکیبگرانه (Synthetically) از موسیقی کشورهای دیگر تأثیراتی برگیرد. از موسیقیدانان ایتالیایی مانند ویوالدی، کورللی و تورللی شیوهٔ تصنیف ورودیهای دراماتیک را آموخت و حالت درخشان، ریتمهای متحرک و پویا و طرحهای هارمونیک محکم را از ایشان اقتباس کرد. باخ عمدتاً با بازنویسی کنسرتوهای ویوالدی برای هارپسیکورد و ارگ، خود را در جنبههای سَبکی یادشده تثبیت نمود. این کنسرتوها توسط ویوالدی برای دستهٔ نوازندگان تصنیف شده بودند و بازنویسی آنها توسط باخ هنوز هم جزو قطعات محبوب برای اجرا در کنسرتها به شمار میرود. ممکن است باخ ایدهٔ رونویسکردن جدیدترین و باب روزترین موسیقی ایتالیایی را از شاهزاده یوهان ارنست گرفته باشد. این شاهزاده که خود نوازندهای حرفهای بود، ولینعمت باخ و استخدامکنندهٔ وی محسوب میشد. در سال ۱۷۱۳، دوک از سفری به «سرزمینهای کمارتفاع» (سرزمینهای محدود بین رود راین و دریای شمال) بازگشت و مجموعهای بزرگ از تصنیفهای مکتوب را به همراه آورد. در میان این مکتوبات احتمالاً بازنویسهایی از جدیدترین و باب روزترین موسیقی ایتالیایی که توسط ارگنواز نابینا «یان جاکوب د گراف» انجام شده بود، وجود داشته است.[۴] وی بطور خاص به ساختار «سُلو-توتی» (Solo-Tutti) علاقهمند بود. در تصنیفهای دارای این ساختار، یک یا چند سازِ تک (سُلو) با همراهی ارکستر در تمام طول موومان (continua) بخش به بخش جای خود را به دیگری میدهند. این ویژگیِ ایتالیایی را در بخشهایی از پرلود «سوئیت انگلیسی شمارهٔ ۳» برای هارپسیکورد (۱۷۱۴) اثر باخ که در زیر آمدهاست، میتوان شنید. تناوب به شکل سُلو-توتی در ارگنوازی زمانی شکل میگیرد که نوازنده بین کلاویههای پایین (دارای صدایی پرحجمتر و اندکی بلندتر) و کلاویههای بالا (دارای صدایی نازکتر)، رفتوآمدهایی زبردستانه انجام میدهد.
باخ در وایمار توانایی و مجال نواختن ارگ و تصنیف آثاری برای این ساز را داشت. همچنین امکان اجرای رپرتواری از آثار موسیقی کنسرتی به کمک دستهٔ موسیقی دوک، برای وی فراهم بود. تصنیف آثار قوی باخ - که استاد فنون کنترپوآنی بود - در شکل فوگ در وایمار آغاز شد. بزرگترین اثر فوگی او در این دوران «کلاویهٔ خوشْکوک» (به آلمانی: Das wohltemperierte Clavier) است. این قطعه از ۴۸ پرلود و فوگ تشکیل شده است؛ یک جفت برای هر گام بزرگ نسبی (ماژور) و گام کوچک نسبی (مینور نسبی). این اثر بنابر مقیاس استفاده از کنترپوآن و کاوشگریِ محدودهٔ کامل گامها و شیوهٔ بیانی که با استفاده از تفاوتهای اندک آنها از یکدیگر - که برای نوازنده با استفاده از کوکِ مبتنی بر روشی چون روشِ آندریاس ورکمایستر - ممکن میگشت، بسیار بلندمرتبه و عظیم است.
در زمان تصدّی مقام در وایمار، باخ کار بر روی «کتابچهٔ اُرگ» (به آلمانی: Orgelbüchlein) را برای پسر ارشدش، ویلهلم فریدمان، آغاز نمود. این کتاب مجموعهای از کورالههای لوتری (سرودهای روحانی) را در برداشت که برای کمک به آموزش نوازندگان ارگ، در بافتی پیچیده جای داده شده بودند. این کتاب دو بُنمایهٔ عمده در زندگی باخ را به تصویر میکشد؛ سرسپردگی وی به تدریس و عشق وی به کوراله به عنوان یک شکل موسیقایی.
<div class
تشکر نظر شما نمی تواند ارسال شود
گزارش کردن نظر
گزارش ارسال شد
گزارش شما نمی تواند ارسال شود
بررسی خود را بنویسید
نظر ارسال شد
نظر شما نمی تواند ارسال شود
check_circle
check_circle