• جدید
  • ناموجود
سونیرشیت هفتصدمین سال بنیانگذاری امپراطوری عثمانی -نقاشی مینیاتور - ترکیه 1999
search
  • سونیرشیت هفتصدمین سال بنیانگذاری امپراطوری عثمانی -نقاشی مینیاتور - ترکیه 1999

سونیرشیت هفتصدمین سال بنیانگذاری امپراطوری عثمانی -نقاشی مینیاتور - ترکیه 1999 یک لک کوچک در پشت

‎ریال270,000
بدون مالیات

Turkey 2005 - The 700th Anniversary of the Foundation of Ottoman Empire

تعداد
ناموجود

توجه : درج کد پستی و  شماره تلفن همراه و ثابت جهت ارسال مرسوله الزامیست .

توجه:حداقل ارزش بسته سفارش شده بدون هزینه پستی می بایست 180000 ریال باشد .

توجه : جهت برخورداری از مزایای در نظر گرفته شده برای مشتریان لطفا ثبت نام نمائید.

در صورت نیاز به راهنمائی لطفا با شماره 09381506644 تماس بگیرید.

با پیوستن به کانال تلگرام تمبرستان به نشانی http://www.telegram.me/tambrestan  در جریان جدیدترین کالاهای اضافه شده به سایت قرار بگیرید. برای سهولت و تسریع در اتصال با گوشی موبایل میتوانید در لیست تماسهای برنامه تلگرام خود عبارت  tambrestan@ را جستجو نمائید.

امپراتوری عثمانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

دَوْلَتِ عَلِيّهٔ عُثمَانِیّه
۱۲۹۹–۱۹۱۹
پرچم نشان نظامی
شعار
خلافة إلى الأبد
حکومت تا ابد
پایتخت سوگوت (۱۲۹۹ – ۱۳۲۶)
بورسا (۱۳۲۶ – ۱۳۶۵)
ادرنه (۱۳۶۵ – ۱۴۵۳)
استانبول (۱۴۵۳ – ۱۹۲۲)
زبان‌(ها) ترکی عثمانی (رسمی) ، فارسی ، کردی و عربی
دین اسلام سنی حنفی
دولت خلافت
سلطان
 - ۱۲۹۹-۱۳۲۶ عثمان بن أرطغل (اولین)
 - ۱۹۲۲-۱۹۲۴ عبد الحمید ثانی (آخرین)
صدر اعظم
 - ۱۳۲۰-۱۳۳۱ علاء الدین پاشا (اولین)
 - ۱۹۲۰-۱۹۲۲ احمد توفیق پاشا (آخرین)
تاریخچه
 - تاسیس ۱۲۹۹
 - پیمان لوزان ۲۴ ژوئیه ۱۹۱۹
مساحت ۷٬۵۰۰٬۰۰۰کیلومترمربع (۲٬۸۹۵٬۷۶۶مایل‌مربع)
جمعیت
 -  ۳۵٬۳۵۰٬۰۰۰ 
     تراکم جمعیت ۴٫۷ /کیلومترمربع (۱۲٫۲ /مایل‌مربع)
یکای پول لیره عثمانی

امپراتوری عثمانی با نام رسمی دَوْلَتِ عَلِیّهٔ عُثمَانِی یک قدرت سیاسی و امپراتوری مسلمان بود که از ۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی (حدود ۶ قرن یا ششصد سال) در منطقهٔ مدیترانه حکومت می‌کرد. این امپراتوری در اوج قدرت خود (قرن ۱۶ میلادی) مناطق آسیای کوچک، اکثر خاورمیانه، قسمت‌هایی از شمال آفریقا، قسمت جنوب‌شرقی اروپا تا قفقاز را شامل می‌شد. قلمرو رسمیِ حکومت عثمانی، در اوج قدرت، نزدیک به ۵٫۶ میلیون کیلومتر مربع می‌رسید.

محتویات

  • ۱ منشأ عثمانیان
  • ۲ اقتدار و شکوه امپراتوری عثمانی
  • ۳ سرآغاز انحطاط امپراتوری عثمانی
    • ۳.۱ دورهٔ تنظیمات (اصلاحات)
    • ۳.۲ اصلاحات
  • ۴ سلاطین امپراتوری عثمانی
  • ۵ عوامل انحطاط امپراتوری عثمانی
  • ۶ نابودی امپراتوری عثمانی
    • ۶.۱ زوال
    • ۶.۲ فروپاشی
  • ۷ جستارهای وابسته
  • ۸ منابع
  • ۹ پیوند به بیرون

منشأ عثمانیان

عثمانیان شاخه‌ای از ترکمن‌ها (طایفهٔ قایی) بودند که در اواخر امپراتوری سلجوقیان از ترکستان به آسیای صغیر (آسیای کوچک) کوچیدند. در آن زمان، سلجوقیان روم، که قسمتی از سلسله دولت‌های سلجوقی بودند، در این سرزمین فرمان می‌راندند. ترکان عثمانی اندک‌اندک در نواحی غرب آناتولی به یک قدرت منطقه‌ای و متحد سلاجقه تبدیل شدند و بعداً جانشین سلجوقیان گشتند. ایشان نام خود را از عثمان اول، پسر ارطغرل، که رهبر ایلِ آنان بود، گرفته‌بودند. ارطغرل فرزند، سُلیمان‌شاه بود.

یکی از سلاطین سرشناس عثمانی، سلطان محمد دوم معروف به سلطان محمد فاتح بود که توانست با تصرف کنستانتیناپولیس (استانبول) به فرمانرواییِ روم شرقی یا بیزانس پایان دهد (۱۴۵۳ میلادی). تاریخ‌نگاران، زمان وقوع این حادثه را پایان قرون وسطی و آغاز عصر جدید می‌دانند.

سلطان سلیم اول نوهٔ سلطان محمد فاتح بود که در جنگ چالدران، شاه اسماعیل اول صفوی را در سال ۱۵۱۴ میلادی شکست داد و بدین‌ترتیب، عثمانی بر مناطق غربیِ ایران دست یافت؛ درنتیجه، نواحی غرب ایران، که شامل آذربایجان، سرزمین کردستان، و عراقِ امروزی بود، از ایران جدا شد. در جنگ‌های بعدی، آذربایجان به ایران برگردانده شد، ولی سرزمین کردستان و عراق در اشغال عثمانی باقی ماند. در دوران شاه عباس. کردستان و عراق از دست عثمانیان پس گرفته شد حتی مرزهای ایران تا گرجستان ادامه یافت.

عثمان یکم، پایه‌گذار امپراتوری عثمانی

گسترش امپراتوری عثمانی (۱۲۹۹–۱۶۸۳ میلادی)

سلطان سلیم اول، با سیطره بر سرزمین‌های اسلامی، خود را خلیفهٔ اسلام خواند. سلطان سلیمان قانونی، فرزند او، هم‌دوره با شاه تهماسب صفوی بود و نیروهایش را تا پشت دروازه‌های وین، پایتخت اتریش هم رساند.

یک نگاره از سلطان‌های عثمانی در زمان محمد پنجم

اقتدار و شکوه امپراتوری عثمانی

دولت عثمانی به‌عنوان بزرگ‌ترین و پهناورترین دولت اسلامی پس از فروپاشی خلافت عباسیان شناخته می‌شود. این دولت در سده‌های هفتم و هشتم هجری (سیزدهم و چهاردهم میلادی) در سرزمین آناتولی ظهور کرد. از سدهٔ چهاردهم، به رهبری بایزید اول (ایلدرم بایزید)، قلمرو آن در قارهٔ اروپا گسترش چشمگیر یافت و در اوایل نیمهٔ دوم سدهٔ پانزدهم، با فتح قسطنطنیه، به رهبری سلطان محمد دوم (فاتح)، در مقام تنها وارث امپراتوری روم شرقی (بیزانس) جای گرفت. بدین‌سان، در پایان سدهٔ پانزدهم، دولت عثمانی به اوج اقتدار و شکوه خود دست یافت؛ اقتدار و شکوهی که بیش از یک سده دوام آورد. در این دوران، عثمانی نه‌تنها ازنظر وسعت قلمرو و کثرت اتباع {دولت عثمانی شامل قلمروهای آناتولی، سوریه، فلسطین، عراق، ارمنستان در آسیا، و مصر و لیبی در آفریقا، و بلغارستان، یونان، صربستان، آلبانی، بوسنی و رومانی را در اروپا شامل می‌شد}، اقتدار نظامی و سیاسی، نظم و سامان اجتماعی و ثروت دولت و سعادت و رفاه ملت - اولین دولت اروپایی به‌شمار می‌رفت، بلکه از نیمهٔ سدهٔ شانزدهم میلادی خود را وارث رسمیِ خلافت اسلامی و رهبر جهان اسلام نیز می‌دانست. در این زمان، عثمانی کشوری پهناور بود که قلمرو آن در اروپا تا نزدیکی شهر وین (پایتخت امپراتوری هابسبورگ) امتداد داشت، بخش عمده سرزمین‌های جنوب دریای مدیترانه و شبه جزیره عربستان را دربرمی گرفت، از شمال به رود دن و از شرق به مرزهای ایران محدود بود. از منظر اروپاییان غربی این دولت مهم‌ترین تجلی تمدن اسلامی به شمار می‌رفت و دادوستد و تعارض‌های فرهنگی و سیاسی و نظامی با آن نقش اصلی در تکوین انگاره‌ای داشت که غربیان از اسلام کسب کردند. سلطان سلیمان یکم، (۲۷ آوریل ۱۴۹۵ (میلادی) در ترابوزان؛ ۶ سپتامبر ۱۵۶۶ (میلادی))، مشهور به «کبیر» و گاه «قدرتمند» و (Lawgiver) و سلیمان قانونی، سلطان عثمانی و مشهورترین شهریار از این خاندان سلطنتی است.[لحن ستایشگرانه نامناسب]

سلیمان در سال ۱۴۹۵ به‌عنوان فرزند سلیم یکم به دنیا آمد و تا قبل از مرگ پدرش (۲۱ سپتامبر ۱۵۲۰)، والی مانیسا بود.

از مهم‌ترین کارهای سلیمان، محاصرهٔ وین با ۱۲۰۰۰۰ سرباز جنگی، در سال ۱۵۲۹ در سومین لشکرکشی او به‌سوی مجارستان بود. سلیمان همچنین با، شاه تهماسب صفوی، پادشاه ایران، جنگید. ارتش سلیمان زیر فرمان وزیر بزرگش، ابراهیم پاشا، توانست در ۱۳ ژوئن ۱۵۳۴ تبریز پایتخت پیشین ایران را فتح کند و در ۴ دسامبر همین سال به بغداد دست یابد. در دوره شاه تهماسب، پایتخت ایران به دلیل خطری که از ناحیه عثمانی احساس می‌شد، به شهر قزوین منتقل شده بود. سلطان سلیمان سه بار به ایران لشکرکشی کرد. وی یک بار تا سلطانیهٔ زنجان هم پیش آمد، ولی به‌دلیل برف و کولاک سنگین مجبور به عقب‌نشینی شد. اما با ظهور شاه عباس عثمانیان مجبور به شکست‌های سنگینی شدند.

سلیمان نیز، مانند پدرش[نیازمند منبع]، علاقهٔ زیادی به هنر و معماری داشت و حتی خودش نیز شعر می‌سرود. بنای بزرگ مسجد سلیمانیه در استانبول از آثار به یاد مانده از دوران این پادشاه‌است.

مورخان، او را سلیمان قانونی (Lawgiver) می‌خوانند، زیرا وی درطول سلطنت خود، به قضا و قانون بیش از هر چیز دیگر توجه می‌کرد. سلیمان در هر کوی و برزنی در قلمرو عثمانی دادگاه دایر کرده بود و در جوار دفتر خود نیز یک شورای قضایی داشت. وی می‌گفت: از هر دستی که بریده شود خون جاری می‌شود، جز دستی که قاضی قطع کند، و این اصطلاح از همان زمان در خاورمیانه بر سرِ زبان‌ها افتاده‌است.[نیازمند منبع] در دوران سلطان سلیمان، متصرفات عثمانی به اوج وسعت خود رسید. دشمنی عثمانی با ایران، که از زمان سلطان سلیم آغاز شده‌بود، در زمان سلطان سلیمان ادامه داشت و به جنگ او با شاه طهماسب صفوی انجامید.

سرآغاز انحطاط امپراتوری عثمانی

مورخان، مرگ سلیمان قانونی (۲۰ صفر ۹۷۴ ق. / ۵ سپتامبر ۱۵۶۶ م) را نقطهٔ عطفی در تاریخ عثمانی و سرآغاز فرایند انحطاط تدریجی این دولت می‌دانند. درواقع، این انحطاط هرچند در اواخر سدهٔ شانزدهم میلادی، پس از مرگ سلیمان، رخ نمود و در نیمهٔ اول سدهٔ هفدهم شتاب گرفت، ولی بنیان‌های اجتماعی آن در دوران حکومت سلیمان و در اوج شکوه دولت عثمانی تکوین یافت.

دوران شکوه دولت عثمانی که شامل دورهٔ سلیم اول و سلیمان قانونی بود، بیش از نیم قرن به درازا نکشید. پس از آن، ضعف دولت عثمانی آغاز شد و خط انحطاط به‌طور مستمر ادامه یافت. گرچه گاه‌وبیگاه توقفی در این انحطاط رخ می‌داد و عاملش روی کار آمدن برخی از خلفای قدرتمند یا تلاش اطرافیان آنان، ازجمله صدراعظم‌ها بود.
زمینه‌های ضعف دولت عثمانی از همان دورهٔ سلیمان فراهم آمد؛ چراکه سلطان تحت تأثیر همسرش خرم سلطان قرار داشت که بر ضد شاهزاده مصطفی توطئه کرده، تلاش داشت تا فرزند خودش، سلیم دوم را به جانشینی سلیمان بگمارد. مصطفی فرمانده بسیار خوبی بود و محبوبیت فراوانی نزد افسران داشت. رفتار بد با مصطفی سبب خشم ینی‌چریان و شورش بزرگی بر ضد سلطان شد که البته سلیمان آن را سرکوب کرد. در این ماجرا مصطفی و فرزند شیرخوارش کشته شدند. همچنین سلطان، فرزند دیگرش، بایزید و چهار فرزند او را با توطئهٔ یکی از وزرا به قتل رساند، و بدین‌ترتیب، زمینه برای روی کار آمدن سلیم دوم فراهم شد.

یکی دیگر از مظاهر ضعف دولت سلیمان قانونی، شرکت نکردن وی در جلسات دیوان و فاصله گرفتن او از مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی بود که دشواری‌های ناشی از آن سبب برآشفتن مردمانی در بخش‌های اروپایی و آسیایی شد.

پاسخ کازاک‌های زاپاروژی به محمد چهارم، پاسخ تحقیرآمیز و سراسر هجوآمیزی به دستور سلطان محمد چهارم بابت تسلیم داوطلبانه به دولت علیه عثمانی بود.[۱][۲]

سیر افول مداوم دولت عثمانی مقارن و هم‌پیوند با سیر ظهور و اعتلای روزافزون تمدن جدیدی است که در اروپای غربی سر برکشید. این دو تحول موازی بخش مهمی از فرایند عظیمی را شکل داد که سرنوشت بشریت را در طول سده‌های اخیر رقم زد و سرانجام در اوایل سده بیستم میلادی جغرافیای سیاسی کنونی جهان را پدیدآورد.[لحن ستایشگرانه نامناسب]

دورهٔ تنظیمات (اصلاحات)

پیشگامان تنظیمات (اصلاحات)، روشنفکران دورهٔ سلطان محمود دوم و سلطان عبدالمجید یکم، مانند مصطفی رشید پاشا، فؤاد پاشا، محمدامین علی پاشا بودند. آنها تشخیص داده‌بودند که نهادهای مذهبی و نظامیِ قدیمی دیگر جوابگوی نیازهای امپراتوری در جهان مدرن نیست. بسیاری از تغییرات نظیر یونیفرم جهت تغییر طرز فکر مدیران امپراتوری بود. بسیاری از اصلاحات تلاش برای اتخاذ شیوه‌های موفق اروپایی بودند. تغییرها شامل سربازگیری، آموزش و پرورش، اصلاح نهادها و اصلاح قوانین و تلاش سیستماتیک از بین بردن فساد بود. پروژهٔ بلندپروازانهٔ تنظیمات جهت مبارزه با قدرت‌های اروپایی و جلوگیری از ضعف امپراتوری عثمانی که مرزهایش در حال کوچک شدن، و توانش در مقابل قدرت‌های اروپایی در حال کاهش بود آغاز یافت. امپراتوری عثمانی امیدوار بود که با خلاص شدن از سیستم قدیم بتواند شهروندانش را بهتر کند.[دیدگاه جانبدارانه]

اصلاحات

تنظیمات در زمان سلطان محمود دوم آغاز شده بود. دورهٔ تنظیمات با صدور «خط همایون» یا «فرمان تنظیمات خیریه» در ۱۲ آبان ۱۲۱۸ هجری شمسی مطابق با ۳ نوامبر ۱۸۳۹ م آغاز شد. در این سند بسیار مهم، سلطان اعلام کرد که او آرزو دارد «مزایای یک دولت خوب را به ایالت‌های امپراتوری عثمانی از طریق نهادهای جدید به ارمغان آورد». متن فرمان روز یکشنبه ۲۵ نوامبر ۱۸۳۹ م در پارک گلخانهٔ کاخ توپقاپی و در حضور پادشاه، وزرا، علما، مأموران عالی‌رتبهٔ لشکری و کشوری، نمایندگان اصناف و معتمدان، اسقف کلیساهای ارامنه و یونان، خاخام یهود، سفرا و نمایندگان کشورهای خارجی و گروهی از مردم خوانده شد. به همین سبب، فرمان تنظیمات، به «خط شریف گلخانه» نیز معروف است. خلیفه نیز به رعایت و اجرای فرمان سوگند یاد کرد و متن فرمان در روزنامهٔ رسمی انتشار یافت.[نیازمند منبع]

171106
جدید
نظرات (0)
تاکنون هیچ نقدی از طرف کاربران نوشته نشده.